کلمه جو
صفحه اصلی

ladybird


معنی : پینه دوز
معانی دیگر : رجوع شود به: ladybeetle) ladybug هم می گویند)، سوسک خانواده، beetle lady ج، سوسک خانواده coccinellidae کفشدوز، پینه دوز

انگلیسی به فارسی

خرگوش، پینه دوز


(حشره) کفش دوزک، سوسک خانواده


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
• : تعریف: any of numerous small beetles, often orange with black spots, that feed mostly on aphids and scale insects;ladybug.

• (british) any of a number of small and brightly colored beetles, ladybug
a ladybird is a small, round, red beetle with black spots.

مترادف و متضاد

پینه دوز (اسم)
bootmaker, cobbler, ladybird, lady beetle

جملات نمونه

1. But the World Wide Fund have filmed our ladybird larvae.
[ترجمه ترگمان]اما صندوق جهانی بزرگ لارو ladybird ما را فیلم برداری کرده است
[ترجمه گوگل]اما صندوق جهانی جهانی لاروهای لاندوی ما را فیلمبرداری کرده است

2. Ladybird publish books for young children.
[ترجمه ترگمان]عروسک Ladybird کتاب های کودکان را چاپ می کند
[ترجمه گوگل]Ladybird کتاب هایی را برای بچه های کوچک منتشر می کند

3. A ladybird crawled up a dry stalk, then stepped delicately across to the oiled and battered stock of the rifle.
[ترجمه ترگمان]A از یک ساقه خشک بالا خزید و با احتیاط از آن عبور کرد
[ترجمه گوگل]یک لاندوی پرنده یک ساقه خشک را خزنده کرد، سپس به راحتی به وسیله ی روغن و انبوه تفنگ حرکت کرد

4. Actually, a ladybird is not a lady.
[ترجمه ترگمان]در واقع، یه \"ladybird\" یه خانم نیست
[ترجمه گوگل]در واقع، یک بانوی بانوی بانوی نیست

5. These eggs turn into ladybird larvae, which are among the biggest friends we gardeners have. They're ferocious predators on problem whitefly and red spider mite.
[ترجمه ترگمان]این تخم مرغ ها به لارو ladybird تبدیل می شوند که در میان بزرگ ترین دوستانشان هستند آن ها شکارچیان وحشی در مورد whitefly و کرم عنکبوت قرمز هستند
[ترجمه گوگل]این تخم ها به لاروهای لاپاروس تبدیل می شوند که یکی از بزرگترین دوستان ما باغبانان است آنها شکارچیان عجیب و غریب در مورد whitefly مشکل و عنکبوت عنکبوت قرمز است

6. Your house is on fire, Mother Ladybird! Fly away home to your children!
[ترجمه ترگمان]خانه شما آتش گرفته است، مادر عروسکم! ! پرواز به خونه بچه هاتون
[ترجمه گوگل]خانه شما در آتش است، مادر بانوی پیر! پرواز به خانه به فرزندانتان!

7. Fly away ladybird, fly away home.
[ترجمه ترگمان]پرواز کن، پرواز کن، به خانه پرواز کن
[ترجمه گوگل]پرواز کردن بچگانه، پرواز به خانه

8. I am very much put out about my Ladybird.
[ترجمه ترگمان]خیلی نگران عروسکم هستم
[ترجمه گوگل]من بسیار در مورد Ladybird من قرار داده ام

9. Ladybugs, also called ladybird beetles, eat aphids - small, soft insects that look like tiny grains of rice.
[ترجمه ترگمان]ladybugs، حشرات موذی را به نام حشرات نرم و نرم که مثل دانه های ریز برنج به نظر می رسند، می خورند
[ترجمه گوگل]Ladybugs، همچنین به نام سوسک لانه زنبوری، شته ها - حشرات کوچک و نرم که مانند دانه های کوچک برنج شبیه هستند

10. A ladybird high in a tree said, Red's a lovely thing to be!
[ترجمه ترگمان]یک ladybird در یک درخت گفت: قرمز یک چیز دوست داشتنی است!
[ترجمه گوگل]یک بانوی بزرگ درخت گفت: سرخ یک چیز دوست داشتنی است!

11. 'I don't suppose anything about it but what Ladybird tells me. '
[ترجمه ترگمان]فکر نمی کنم چیزی در این مورد وجود داشته باشد، اما عروسک عروسکم به من می گوید
[ترجمه گوگل]'من هیچ چیزی در مورد آن را فرض نیست، اما آنچه که Ladybird به من می گوید '

12. The madwoman in the tree was the only creature of winter and she was bright-eyed as the ladybird.
[ترجمه ترگمان]زن دیوانه درخت تنها موجود زمستان بود و چشمانی درخشان داشت
[ترجمه گوگل]مرد عجیب و غریب درخت تنها موجودی زمستان بود و او به عنوان زنبق وحشی درخشان بود

13. She touched the jellied space in her mouth and found a drop of blood like a shiny ladybird resting on her finger.
[ترجمه ترگمان]او فضای خالی را در دهانش لمس کرد و قطره اشکی را که روی انگشتش قرار داشت پیدا کرد
[ترجمه گوگل]او در فضای مجلسی خود را در دهانش لمس کرد و یک قطره خون را مانند یک لیدی بورد براق روی انگشتش پیدا کرد

14. During Forfeits, we had a girl stripped down to her red Ladybird tights.
[ترجمه ترگمان]در طول سال،، ما یک دختر بچه داشتیم که لباس تنگ عروسکم را پوشیده بود
[ترجمه گوگل]در طول ضایعات، ما یک دختر داشتیم تا لباس تنگ بچگانه قرمز مانده بود

پیشنهاد کاربران

Iam happy
Ilave you

کفشدوزک

پینه دور، نوعی سوسک که بالهایی قرمز با نقطه سیاه دارد و کمی پرواز میکند، سوسکی قشنگ، کفش دوزگ

کفش دوزک میشود. ویاسوسکی با بال های قرمزرنگ وخال هایی سیا برسر بال ها. . . .


کفشدوزک . پینه دوز


کلمات دیگر: