1. Schools regularly bring children to the beach for natural history lessons.
[ترجمه ترگمان]مدارس به طور منظم کودکان را برای درس تاریخ طبیعی به ساحل می آورند
[ترجمه گوگل]مدارس به طور منظم درس های تاریخ طبیعی کودکان را به ساحل می آورند
2. The Natural History Museum is a super place for kids.
[ترجمه ترگمان]موزه تاریخ طبیعی یک مکان فوق العاده برای کودکان است
[ترجمه گوگل]موزه تاریخ طبیعی یک مکان فوق العاده برای بچه ها است
3. Let's bend our way to the Museum of Natural History.
[ترجمه ترگمان]بیایید به موزه تاریخ طبیعی برویم
[ترجمه گوگل]اجازه دهید ما را به موزه تاریخ طبیعی خم کند
4. Cuvier wanted to turn natural history into a science that would rank with physics and chemistry.
[ترجمه ترگمان]کوویه می خواست تاریخ طبیعی را به دانشی تبدیل کند که در فیزیک و شیمی رتبه بگیرد
[ترجمه گوگل]کوویور می خواست تاریخ طبیعی را تبدیل به یک علم کند که با فیزیک و شیمی رتبه بگیرد
5. His bent for natural history directed him towards his first job.
[ترجمه ترگمان]گرایش او به تاریخ طبیعی او را به سمت اولین کارش هدایت کرد
[ترجمه گوگل]خم شدن او برای تاریخ طبیعی او را به سوی اولین کار او هدایت کرد
6. He spent his life popularizing natural history.
[ترجمه ترگمان]او زندگی خود را با تاریخ طبیعی سپری کرد
[ترجمه گوگل]او زندگی خود را به محبوب تاریخ طبیعی گذراند
7. He has written a natural history of Scotland.
[ترجمه ترگمان]او تاریخ طبیعی اسکاتلند را نوشته است
[ترجمه گوگل]او تاریخ طبیعی اسکاتلند را نوشته است
8. In natural history the careful observer and recorder was very important in the advance of the science.
[ترجمه ترگمان]در تاریخ طبیعی، ناظر دقیق و ضبط کننده در پیشرفت علوم بسیار مهم بودند
[ترجمه گوگل]در تاریخ طبیعی، ناظر و ضبط دقیق در پیشبرد علم بسیار مهم بود
9. She has an encyclopedic knowledge of natural history.
[ترجمه ترگمان]او دانش encyclopedic از تاریخ طبیعی دارد
[ترجمه گوگل]او دانش دایره المعارف تاریخ طبیعی دارد
10. A £5m development appeal launched yesterday by the Natural History Museum has already raised £ 5m.
[ترجمه ترگمان]یک دادخواست توسعه ۵ میلیون پوندی که دیروز توسط موزه تاریخ طبیعی آغاز شد، تاکنون ۵ میلیون پوند افزایش داشته است
[ترجمه گوگل]تقاضای توسعۀ 5 میلیون دلاری که روز گذشته توسط موزه تاریخ طبیعی به راه افتاده است، 5 میلیون پوند افزایش یافته است
11. Because of the peculiar natural history of these hosts, the relative importance of horizontal and vertical transmission differs among parasite species.
[ترجمه ترگمان]به دلیل تاریخچه طبیعی خاص این میزبان ها، اهمیت نسبی انتقال افقی و عمودی در میان انواع انگل است
[ترجمه گوگل]با توجه به تاریخ طبیعی طبیعت این میزبان، اهمیت نسبی انتقال افقی و عمودی در بین گونه های انگل تفاوت دارد
12. But the investigation, on natural history lines, has been prosecuted with a large measure of success.
[ترجمه ترگمان]اما تحقیقات بر روی خطوط تاریخ طبیعی با معیار بزرگی از موفقیت تحت تعقیب قرار گرفته است
[ترجمه گوگل]اما تحقیقات در مورد خطوط تاریخ طبیعی با موفقیت بزرگی صورت گرفته است
13. She is giving a lecture about the natural history and ecology of the sea shore.
[ترجمه ترگمان]او در حال سخنرانی در مورد تاریخچه طبیعی و بوم شناسی ساحل دریا است
[ترجمه گوگل]او سخنرانی در مورد تاریخ طبیعی و زیست محیطی ساحل دریا می دهد
14. We walked toward the natural history museum. -What happened between you and Jessica, Brice? he asked.
[ترجمه ترگمان]به سمت موزه تاریخ طبیعی رفتیم بین تو و جسیکا چه اتفاقی افتاد؟ پرسید:
[ترجمه گوگل]ما به سوی موزه تاریخ طبیعی رفتیم چه اتفاقی بین شما و جسیکا، بریس اتفاق افتاد؟ او درخواست کرد
15. Myth is nothing but natural history, plus human history, in time-disguised and faith-distorted form.
[ترجمه ترگمان]افسانه چیزی نیست جز تاریخ طبیعی، به اضافه تاریخ بشر، به شکل تغییر شکل و شکل تحریف شده و تحریف شده
[ترجمه گوگل]اسطوره چیزی جز تاریخ طبیعی، به علاوه تاریخ بشری، در شکل گاه گمشده و تحریف شده با ایمان نیست