1. . . . become a lair of tigers and lions
. . . کنام پلنگان و شیران شود
2. to smoke an animal from its lair
جانوری را با دود از لانه ی خود بیرون کشیدن
3. a hunter traced the animal to its lair
یک شکارچی ردپای حیوان راتا لانه اش گرفت.
4. the police pursued the thieves to their lair
پلیس دزدان را تا مخفیگاهشان تعقیب کرد.
5. Grandad retreated to his lair in the basement.
[ترجمه ترگمان]پدربزرگ به مخفیگاهش در زیر زمین عقب نشینی کرد
[ترجمه گوگل]Grandad عقب نشینی کرد به زیر آوار
6. The dogs tracked the wolf to its lair.
[ترجمه ترگمان]سگ ها گرگ را تا مخفیگاهش تعقیب کردند
[ترجمه گوگل]سگ ها گرگ را به دامن خود راندند
7. The kidnappers' lair was an old farm in the hills.
[ترجمه ترگمان]کنام آدم رباها یک مزرعه قدیمی در تپه های اطراف بود
[ترجمه گوگل]آشیانه آدم ربایان یک مزرعه قدیمی در تپه بود
8. We are in the Limnititzkers' lair.
[ترجمه ترگمان] ما توی مخفیگاه \"Limnititzkers\" هستیم
[ترجمه گوگل]ما در لانه ی Limnititzkers هستیم
9. It was like wandering in the lair of giant ants - or something.
[ترجمه ترگمان]مثل این بود که توی لانه مورچه غول پیکر پرسه بزنم
[ترجمه گوگل]این مانند سرگردانی در مشت مورچه های غول پیکر بود یا چیزی
10. A fox liked its lair - and this place was little better.
[ترجمه ترگمان]روباه از مخفیگاهش خوشش امده بود - و این مکان کمی بهتر بود
[ترجمه گوگل]فاکس آن را دوست داشت - و این مکان کمی بهتر بود
11. She hauled me down to her lair to find out.
[ترجمه ترگمان]مرا به مخفیگاهش رساند تا او را پیدا کند
[ترجمه گوگل]برای پیدا کردن او، من را به لانه ی خود برد
12. One morning when a vixen was taking her babies out of the lair, she saw a lioness and her cub.
[ترجمه ترگمان]یک روز صبح که یک روباه بچه را از کنام بیرون می برد، شیر ماده شیر و بچه خود را دید
[ترجمه گوگل]یک صبح هنگامی که یک زنبور عسل بچه هایش را از لانه بیرون آورد، او یک شیرجه و توله او را دید
13. He drew long, soft, angry breaths, waiting mute and dangerous inside his helplessness like a beast in its lair.
[ترجمه ترگمان]او نفس بلندی کشید، نفس های عمیق و تلخ می کشید، و در حالی که به انتظار یک حیوان در کنام خود بود، خاموش و خطرناک منتظر ماند
[ترجمه گوگل]او نفس های طولانی، نرم و خشمگین را به خود جذب کرد، در حالی که در بی نظمی خود، مانند یک حیوان در لانه ی خود، بی صدا و خطرناک است