کلمه جو
صفحه اصلی

magnate


معنی : نجیب زاده، ادم متنفذ
معانی دیگر : آدم متنفذ، کدیور، توانمند، متشخص

انگلیسی به فارسی

نجیب زاده، آدم متنفذ، متشخص


سرگردان، نجیب زاده، ادم متنفذ


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
• : تعریف: someone of exceptional power, wealth, or influence, esp. in business.
مترادف: baron, mogul, tycoon
مشابه: big shot, bigwig, captain, nabob, name, robber baron, top dog, wheel

- The famous shipping magnate was one of the wealthiest men in the world at that time.
[ترجمه علی جادری] آن شخص مشهور در زمینه حمل و نقل , یکی از ثروتمندترین افراد جهان در آن زمان بود .
[ترجمه ترگمان] یکی از ثروتمندترین افراد دنیا در آن زمان یکی از ثروتمندترین افراد دنیا بود
[ترجمه گوگل] یکی از ثروتمندترین مردانی که در آن زمان در جهان زندگی می کرد، بزرگترین مهاجم حمل و نقل بود

• one who has great influence or wealth (especially in the business world)
a magnate is someone who is very rich and powerful in business.

مترادف و متضاد

نجیب زاده (اسم)
aristocrat, nobleman, magnate, chevalier, patrician, wellborn, bashaw, blue-blooded, knight

ادم متنفذ (اسم)
magnate

important person, usually in busi


Synonyms: ness aristocrat, bigwig, businessperson, capitalist, captain of industry, chief, figure, financier, industrialist, leader, lion, merchant, mogul, name, noble, notable, peer, personage, plutocrat, tycoon, VIP


Antonyms: lowly


جملات نمونه

1. a cotton magnate
تاجر عمده ی پنبه

2. They've linked her with various men, including magnate Donald Trump.
[ترجمه ترگمان]آن ها او را با مردان مختلف از جمله دونالد ترامپ به هم پیوند داده اند
[ترجمه گوگل]آنها او را با مردان مختلف، از جمله دونالد تامپپ، سر وصدای مرتبط کرده اند

3. A multimillionaire media magnate has shocked his employees with his candor by telling them all that he's putting his business affairs on hold to enter an alcoholism-counseling program.
[ترجمه ترگمان]یک غول رسانه ای میلیاردر کارمندان خود را با صراحت خود با گفتن همه چیزهایی که امور تجاری خود را برای ورود به یک برنامه مشاوره اعتیاد به الکل مطرح می کند، شوکه کرده است
[ترجمه گوگل]رسانه های چند رسانه ای رسانه، کارکنان خود را با خلوص خود را شوکه کرده است، به همه آنها گفته است که او امور اقتصادی خود را برای ورود به برنامه مشاوره مشروبات الکلی

4. She married a Texan oil magnate.
[ترجمه ترگمان]اون با یه مرد ثروتمند نفتی ازدواج کرد
[ترجمه گوگل]او با یک تانتان نفت خام ازدواج کرد

5. Steve Forbes, the magazine magnate currently racing toward the top of the polls, had almost no contributors.
[ترجمه ترگمان]استیو فوربس، یک قطب مجله که در حال حاضر در صدر این نظرسنجی ها قرار دارد، تقریبا هیچ کدام از مشارکت کنندگان را نداشته است
[ترجمه گوگل]استیو فوربس، مجله مجله در حال حاضر به سمت بالا از نظرسنجی مسابقه، تا به حال تقریبا هیچ مشارکت کننده

6. The extent to which a powerful magnate could dominate the shire community and act as a focus for local sentiment varied.
[ترجمه ترگمان]حدی که یک قطب قدرتمند می تواند بر جامعه شر نفوذ کند و به عنوان کانون توجه به احساسات محلی عمل کند
[ترجمه گوگل]میزان این که یک قدرتمند قدرتمند می تواند بر جامعه شایر تسلط داشته و به عنوان یک تمرکز برای احساسات محلی متفاوت باشد

7. John was a substantial magnate but, in terms of land held in hereditary right, not one of the first rank.
[ترجمه ترگمان]جان یک اشراف زاده بزرگ بود، اما از لحاظ زمین در حق موروثی، نه از درجه اول
[ترجمه گوگل]جان بزرگتر بود اما از لحاظ زمین در حق ارثی نه یکی از رتبه اول بود

8. The publishing magnate is challenging front-runner Dole by attracting largely middle-class suburban voters seemingly alienated from the political process.
[ترجمه ترگمان]قطب انتشار با جذب رای دهندگان طبقه متوسط در حومه شهر به نظر می رسد که به ظاهر از فرآیند سیاسی بیگانه شده باشد، به چالش کشیده می شود
[ترجمه گوگل]سربریدن چاپگر به وسیله جذب رأی دهندگان حومه ای که به نظر می رسد از فرایند سیاسی بیگانه هستند، چالش برانگیزد

9. Retail magnate Philip Green comes in 107 th with $ 4 bn.
[ترجمه ترگمان]فیلیپ گرین، رئیس بخش خرده فروشی، با ۴ میلیارد دلار به ۱۰۷ میلیارد دلار رسید
[ترجمه گوگل]فروشنده فیلیپ سبز، در 107 دلار با 4 میلیارد دلار درآمد دارد

10. Mcdonald's group is the magnate in the sack industry of the world.
[ترجمه ترگمان]گروه mcdonald، مرد بزرگ صنعت sack جهان است
[ترجمه گوگل]گروه مک دونالد، سرگردان در صنعت کیسه های جهان است

11. Boss Chen, is only my magnate in the end.
[ترجمه ترگمان]\"رئیس چن\" تنها قطب من در پایان است
[ترجمه گوگل]رئیس چن، تنها نایب قهرمان من است

12. She rang up a press magnate and the Home Secretary, both personal friends of hers.
[ترجمه ترگمان]او یک قطب مطبوعاتی و دبیر خانه، هر دو دوستان شخصی او را به صدا درآورد
[ترجمه گوگل]او یک متخصص مطبوعات و وزیر امور خارجه، هر دو دوست شخصی اش، را صدا زد

13. In the second drawing, a magnate is imprisoned by diamonds.
[ترجمه ترگمان]در نقاشی دوم، یک نجیب زاده به وسیله الماس زندانی می شود
[ترجمه گوگل]در نقاشی دوم، یک سرگردان با الماس زندانی است

14. Despite rumors, he wasn? t related to steel magnate Andrew Carnegie.
[ترجمه ترگمان]با وجود شایعات، اون نبود؟ مربوط به magnate فولاد \"اندرو Carnegie\" - ه
[ترجمه گوگل]با وجود شایعات، او نبود؟ مربوط به سرقت فولاد اندرو کارنگی

The emperor was surrounded by his magnates.

امپراطور توسط کدیوران خود احاطه شده بود.


one of the city's magnates

یکی از بزرگان شهر


a cotton magnate

تاجر عمده‌ی پنبه


پیشنهاد کاربران

رئیس

سرمایه دار

کله گنده


کلمات دیگر: