1. in a lather
مشتاق و دلواپس (به ویژه به خاطر کمبود وقت یا شتاب)
2. before shaving, he puts lather on his face
قبل از ریش تراشی کف صابون به صورت خود می مالد.
3. He wiped off the remains of the lather with a towel.
[ترجمه ترگمان]بقایا رو با یه حوله پاک کرد
[ترجمه گوگل]او بقایای پشم را با یک حوله پاک کرد
4. She's in a lather about having to speak to such a large crowd.
[ترجمه ترگمان]او در یک کف صابون در حال صحبت کردن با چنین جمعیت بزرگی است
[ترجمه گوگل]او در مورد نیاز به صحبت با چنین جمعیت بزرگی است
5. They will lather your hide.
[ترجمه ترگمان] قایم شدن و قایم شدن
[ترجمه گوگل]آنها پنهان شما خواهند شد
6. Soap will not lather in sea - water.
[ترجمه ترگمان]صابون در آب دریا کف نخواهد کرد
[ترجمه گوگل]صابون در آب دریا نمیباشد
7. For super-soft skin, lather on a light body lotion before you bathe.
[ترجمه ترگمان]برای پوست نرم و لطیف که قبل از حموم کردن توش صابون داره
[ترجمه گوگل]برای پوست فوق العاده نرم، قبل از اینکه بشویید، روی لوسیون بدن نور قرار دهید
8. It's not worth getting into a lather over.
[ترجمه ترگمان]ارزش رفتن به کف صابون نداره
[ترجمه گوگل]ارزشش را به دست نیاورده است
9. She was in a lather when I left because she couldn't find her ticket.
[ترجمه Kian] او دلواپس شد وقتی من اونجا را ترک کردم چون نتونست بلیطش را پیدا کنه
[ترجمه ترگمان]وقتی من رفتم تو کف صابون بود چون نمی توانست بلیت خودش را پیدا کند
[ترجمه گوگل]وقتی که من از آنجا بیرون رفتم در آنجا بودم زیرا او نمیتوانست بلیط او را پیدا کند
10. Soap does not lather well in hard water.
[ترجمه ترگمان]صابون در آب سخت به خوبی کف نمی کند
[ترجمه گوگل]صابون در آب سخت به خوبی پوشیده نمی شود
11. Dad was in a right lather about something.
[ترجمه کیان] بابا دلواپس بعضی چیزا بود
[ترجمه ترگمان] بابا در مورد یه چیزی درست کرده بود
[ترجمه گوگل]پدر در مورد چیزی چیزی پوشیده بود
12. Lather your hair as normal.
[ترجمه ترگمان]موهات رو مثل همیشه مرتب کن
[ترجمه گوگل]موهایتان را به صورت طبیعی لکه کنید
13. Lorton rinsed the lather from his skin and frowned at his clean-shaven face.
[ترجمه ترگمان]Lorton کف صابون را از پوستش پاک کرد و به صورت تراشیده و تراشیده او اخم کرد
[ترجمه گوگل]لورتون پوست خود را از پوستش شستشو داده و در چهره پاک و براقش خیره شده است
14. He arrived out of breath and in a lather.
[ترجمه ترگمان]نفس تازه کرد و در کف صابون فرو رفت
[ترجمه گوگل]او از نفس و در یک پرده بیرون آمد