کلمه جو
صفحه اصلی

marquis


معنی : مقام مارکیز
معانی دیگر : (در برخی کشورهای اروپایی - لقب و مقام اشرافی بالاتر از کنت و پایین تر از دوک) مارکی، مرزبان

انگلیسی به فارسی

مقام مارکیز، مرزبان


مارکیس، مقام مارکیز


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
حالات: marquis, marquises
• : تعریف: a nobleman who ranks above an earl or count and below a duke.

• title of nobility which ranks between a duke and a count
a marquis is a male member of the nobility who has the rank between duke and earl.

مترادف و متضاد

مقام مارکیز (اسم)
marquis

جملات نمونه

1. The Marquis would have to marry a woman of noble blood.
[ترجمه ترگمان]مارکی باید با زنی از نژاد اصیل ازدواج کند
[ترجمه گوگل]مارکی ها مجبور به ازدواج با یک زن خون نجیب می شوند

2. The novels of the Marquis de Sade deal with sexual perversion.
[ترجمه ترگمان]رمان های مارکی دو Sade با انحرافات جنسی
[ترجمه گوگل]رمانهای مارکیس دی سعید با انحراف جنسی مقابله می کنند

3. The Marquis of Blandford, a former drug addict, married Becky in 1990.
[ترجمه ترگمان]مارکی of، یک معتاد سابق مواد مخدر، در سال ۱۹۹۰ با بکی ازدواج کرد
[ترجمه گوگل]مارکی بلاندفورد، معتاد به مواد مخدر سابق، با بکی در سال 1990 ازدواج کرد

4. We bet the Marquis De Sade never had to put up with bollocks like that.
[ترجمه ترگمان]ما شرط بستیم که مارکی De هرگز مجبور نشد با این چرت و پرت ها کنار بیاد
[ترجمه گوگل]ما شرط می بندیم که مارکی د ساده هرگز نباید با آن ها مخفی شود

5. I honestly thought he would have forgotten the Marquis of Granby incident.
[ترجمه ترگمان]من صادقانه فکر می کردم که او یک حادثه Granby را فراموش خواهد کرد
[ترجمه گوگل]من صادقانه فکر کردم او فراموش کرده است حادثه مارکی گرانبی

6. He wasn't as tall as the marquis, but he had a wiry physique and a sound constitution.
[ترجمه ترگمان]او به اندازه مارکی قد بلندی نداشت، اما هیکل تنومند و محکمی داشت
[ترجمه گوگل]او به اندازه مارکیسم بلند نبود، اما او دارای یک بدنسازی و قانون اساسی بود

7. The Marquis does not wish to accept the challenge from an old man but Juan insists.
[ترجمه ترگمان]مارکی میل ندارد این چالش را از یک پیرمرد بپذیرد، اما خوان اصرار دارد
[ترجمه گوگل]مارک می خواهد چالش را از یک پیرمرد قبول کند، اما خوان معتقد است

8. The marquis was a sophisticated and generous lover, well-versed in the art of pleasing women.
[ترجمه ترگمان]مارکی یک عاشق برجسته و سخاوتمند بود و در هنر لذت زنان بسیار ماهر بود
[ترجمه گوگل]مارپیچ عاشق پیچیده و سخاوتمندانه بود که در هنر خشنود کردن زنان بسیار شناخته شده بود

9. The marquis swore as she scratched his cheek, slapping her across the face with the back of his hand.
[ترجمه ترگمان]مارکی که گونه اش را خاراند فحش داد و صورتش را با پشت دست به صورتش کوبید
[ترجمه گوگل]مارکیس، وقتی که چهره اش را خراشیده بود، قسم خورد، با پشت دست دستش را دراز کشید

10. The king asked the marquis to ride in his coach.
[ترجمه ترگمان]شاه از مارکی خواست که سوار کالسکه شود
[ترجمه گوگل]پادشاه از مارکی خواست تا در مربی او سوار شود

11. Marquis Grissom already had committed himself and was dashing for the plate.
[ترجمه ترگمان]مارکی Grissom اکنون به خود متعهد شده بود و به سرعت به سوی بشقاب می شتافت
[ترجمه گوگل]مارکی گریسوم قبلا خود را متعهد کرده بود و برای بشقاب دلسرد شده بود

12. When the marquis came up to her the ghost fled.
[ترجمه ترگمان]وقتی مارکی نزد او آمد روح فرار کرد
[ترجمه گوگل]وقتی مارکیا به طرف او آمد، روح فرار کرد

13. Brian Tighe discusses polymers in ophthalmology and Peter Marquis describes the application of high performance ceramics in bone and joint replacements.
[ترجمه ترگمان]برایان Tighe در مورد پلیمرها در ophthalmology صحبت می کند و (پیتر مارکی)کاربرد سرامیک عملکرد بالا را در جایگزین های استخوان و مشترک توصیف می کند
[ترجمه گوگل]براون تیگ درباره پلیمرهای چشم پزشکی صحبت می کند و پیتر مارکیس کاربرد سرامیک با کارایی بالا در جایگزینی استخوان و مفصل را توصیف می کند

14. Poor dear David Marquis, mid-nervous breakdown owing to last night's appalling Box Office receipts, has left at 8 a. m.
[ترجمه ترگمان]آقای مارکی Poor عزیز، به خاطر رسیدن به Office وحشتناک آن شب، در ۸ سالگی از کار افتاده بود ام
[ترجمه گوگل]دیوید مارکی، عزیز، دیوید مارکی، دیوید مارکی، دیوید مارکی، فقیر به دلیل خرابی های اخیر دفتر صندوق پستی، در 8 دسامبر باقی مانده است متر


کلمات دیگر: