کلمه جو
صفحه اصلی

legatee


معنی : اری بر، میرای بر، موصی له
معانی دیگر : وارث، ارث بر، موصی علیه، میراک بر، ارک بر

انگلیسی به فارسی

موصی له، میرا بر، ار بر


legatee، موصی له، میرای بر، اری بر


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
• : تعریف: one who receives or inherits a legacy.

• person who inherits a legacy; beneficiary, inheritor

دیکشنری تخصصی

[حقوق] وارث، موصی له

مترادف و متضاد

اری بر (اسم)
devisee, heir, heritor, legatee

میرای بر (اسم)
heir, legatee

موصی له (اسم)
legatee

جملات نمونه

1. Here too the legatee would be asked to give a guarantee that he would make over the property as requested.
[ترجمه ترگمان]در اینجا نیز از این وارث خواسته می شد تا ضمانت کند که ملک را به عنوان درخواستی از وی مطالبه خواهد کرد
[ترجمه گوگل]در اینجا نیز از طرف دارنده درخواست خواهد شد تا تضمین نماید که او در صورت درخواست درخواستی را در مورد اموال بدهد

2. A legatee should, within two months from the time he learns of the legacy, make known whether he accepts it or disclaims it. In the.
[ترجمه ترگمان]یک وارث باید ظرف دو ماه از زمانی که از میراث یاد می گیرد یا آن را بپذیرد یا آن را بپذیرد در
[ترجمه گوگل]یک متعهد باید در عرض دو ماه از زمانی که او از میراث یاد می گیرد اطلاع دهد که آیا او آن را قبول می کند یا آن را رد می کند در

3. A legatee should, within two months from the time he learns of the legacy, make known whether he accepts it or disclaims it.
[ترجمه ترگمان]یک وارث باید ظرف دو ماه از زمانی که از میراث یاد می گیرد یا آن را بپذیرد یا آن را بپذیرد
[ترجمه گوگل]یک متعهد باید در عرض دو ماه از زمانی که او از میراث یاد می گیرد اطلاع دهد که آیا او آن را قبول می کند یا آن را رد می کند

4. Celsus, however, twice refers to the beneficiary as a legatee.
[ترجمه ترگمان]با این حال، کلسوس دو بار به عنوان یکی از وارثین ثروتمند به ذی نفع اشاره کرد
[ترجمه گوگل]با این وجود، سلزوس دو بار به عنوان مزدور ذینفع اشاره می کند

5. The disposition is interpreted as a trust of which the legatee is trustee.
[ترجمه ترگمان]این وضع به عنوان یک اعتماد تلقی می شود که وارث آن امین است
[ترجمه گوگل]این شیوه به عنوان اعتماد تفسیر شده است که متعهد به اعتماد است

6. His niece, who is a little unbalanced, took this very badly, despite the fact she herself was a substantial legatee.
[ترجمه ترگمان]خواهرزاده او که کمی نامتعادل بود، با وجود این که خودش یک وارث اساسی بود، این کار را خیلی بد انجام داد
[ترجمه گوگل]خواهرزاده او، که کمی نامتعادل است، خیلی بد رفتاری کرد، به رغم این واقعیت که او خودش به عنوان یک پیشاهنگ قابل توجه بود

7. The will appoints Mr Molland her executor, and you the residuary legatee.
[ترجمه ترگمان]این وصیت نامه آقای Molland را به عنوان وصی خود و به عنوان وارث residuary منصوب می کند
[ترجمه گوگل]آقای مولانا وظیفه خود را به عهده خواهد گرفت و شما نیز به عنوان مزدور باقی مانده است

8. The author then suggest, law should limit the rights of legator and legatee arise from bigamy.
[ترجمه ترگمان]سپس نویسنده پیشنهاد می کند که قانون باید حقوق of و legatee را محدود به دو همسری کند
[ترجمه گوگل]سپس نویسنده پیشنهاد می کند که قانون باید حقوق قاتلان را محدود کند و از قید ضمانت اجتناب کند

9. Where there are obligations attached to testamentary succession or legacy, the successor or legatee shall perform them.
[ترجمه ترگمان]در جاییکه تعهدات مربوط به جانشینی یا میراث testamentary وجود دارد، جانشین یا وارث باید آن ها را اجرا کند
[ترجمه گوگل]در مواردی که تعهدات مربوط به جانشینی یا میراث امانت وجود دارد، جانشین یا مزدور باید آنها را انجام دهد

10. In the inheritance of legacy shares, it mainly explored "Legitimate successor" as well as the legatee of the scope of the disposal options.
[ترجمه ترگمان]در وراثت سهام موروثی، آن به طور عمده \"جانشین قانونی\" و به عنوان وارث محدوده گزینه های انتخابی را مورد بررسی قرار می دهد
[ترجمه گوگل]در ارثی از سهام میراث، عمدتا 'جانشین قانونی' و همچنین مقررات محدوده گزینه های دفن را بررسی کرد

11. Article 21 Where there are obligations attached to testamentary succession or legacy, the successor or legatee shall perform them.
[ترجمه ترگمان]ماده ۲۱ در جاییکه تعهدات مربوط به جانشینی یا میراث testamentary وجود دارد، جانشین یا وارث باید آن ها را اجرا کند
[ترجمه گوگل]ماده 21 جایی که وظایف مربوط به جانشینی یا میراث امانت وجود دارد، جانشین یا مزدور باید آنها را انجام دهد


کلمات دیگر: