کلمه جو
صفحه اصلی

lama


معنی : شتر بی کوهان امریکای جنوبی، لاما، کشیش بودایی، رنگ زرد مایل بقرمز
معانی دیگر : لاما (کشیش مذهب لاماگرایی در تبت)

انگلیسی به فارسی

کشیش بودایی، لاما، شتر بی کوهان آمریکای جنوبی، رنگ زرد مایل بقرمز


لاما، کشیش بودایی، رنگ زرد مایل بقرمز، شتر بی کوهان امریکای جنوبی


انگلیسی به انگلیسی

• buddhist monk in tibet and mongolia
a lama is a buddhist priest or monk in tibet and mongolia.

اسم ( noun )
• : تعریف: a priest of the form of Buddhism practiced in Tibet and Mongolia.

دیکشنری تخصصی

[نساجی] رنگ زرد مایل به قرمز

مترادف و متضاد

شتر بی کوهان امریکای جنوبی (اسم)
guanaco, lama, llama

لاما (اسم)
lama

کشیش بودایی (اسم)
lama

رنگ زرد مایل به قرمز (اسم)
lama

جملات نمونه

1. The Dalai Lama has always counselled non-violence.
[ترجمه ترگمان]دالای لاما همیشه توصیه می کند که بدون خشونت رفتار کنند
[ترجمه گوگل]دالایی لاما همیشه غیر خشونت را مد نظر قرار داده است

2. It came into being after a lama saw a fight between a white crane and an ape.
[ترجمه ترگمان]بعد از آن که یکی از لاما یکی از لاما یکی از میمون شرور و میمون شد، به این نتیجه رسید که او در حال جنگ است
[ترجمه گوگل]پس از یک لاما، یک جنگ بین یک جرثقیل سفید و یک مکزیک دیدم

3. "Kundun" is Martin Scorsese's biopic about the Dalai Lama.
[ترجمه ترگمان]\"Kundun\" در فیلم زندگینامه مارتین اسکورسیزی در مورد دالایی لاما است
[ترجمه گوگل]'Kundun' Biopic مارتین اسکورسیزی در مورد دالایی لاما است

4. Angela Tene and Lama meet Stephen Storvick, and begin to bring him food in his apartment above the deli.
[ترجمه ترگمان]آنجلا تنه و لما با استفن Storvick ملاقات می کنند و شروع به آوردن غذا در آپارتمانش در بالای the می کنند
[ترجمه گوگل]آنجلا تین و لاما با Stephen Storwick ملاقات می کنند و در آپارتمان خود در بالای غذا شروع به غذا می کنند

5. Earlier the Dalai Lama had spent six days in England on a private visit.
[ترجمه ترگمان]پیش از این، دالایی لاما شش روز را در انگلستان در یک دیدار خصوصی سپری کرده بود
[ترجمه گوگل]پیش از این، دالایی لاما در شش روز در انگلیس در یک بازدید خصوصی شرکت کرده بود

6. Memphis Mayor Myron Lowery greeted the Dalai Lama with the "fist bump," where instead of a handshake, two people touch fists.
[ترجمه ترگمان]شهردار ممفیس Myron Lowery با \"bump مشت\" به دالایی لاما خوشامد گفت و به جای دست دادن، دو دست را لمس می کند
[ترجمه گوگل]شهردار ممفیس میرون لوریری دالای لاما را با 'دست و پا زدن' ملاقات کرد، جایی که به جای دست دادن، دو نفر دست ها را لمس می کنند

7. Its fugitive Dalai Lama and his "government-in-exile" have found refuge in India since 1959—and China blames him, and by extension his hosts, for the continued rebelliousness in his homeland.
[ترجمه ترگمان]دالایی لاما فراری آن و \"دولت در تبعید\" از سال ۱۹۵۹ در هند پناه گرفته اند و چین او را مقصر می داند، و چین با گسترش لشکریان خود، به خاطر سرکشی و تمرد مداوم در میهن خود، او را مقصر می داند
[ترجمه گوگل]دالایی لاما فرار کرده و 'دولت در تبعید' خود را از سال 1959 در پناهگاه هند پیدا کرده است و چین او را متهم می کند و به همراه میزبانش برای ادامه سرکوب در میهن خود سرزنش می کند

8. Everybody is listening carefully to the eminent lama expounding the text.
[ترجمه ترگمان]همه به دقت گوش می دهند و به خواننده برجسته و برجسته پیام گوش می دهند
[ترجمه گوگل]همه گوش دادن به دقت به برجسته lama توضیح متن

9. Before the current Dalai Lama, there were already some others.
[ترجمه ترگمان]قبل از دالایی لاما، برخی دیگر نیز حضور داشتند
[ترجمه گوگل]قبل از دالایی لاما، برخی دیگر وجود داشتند

10. This continuous lineage extends to the XIV Dalai Lama of our own time.
[ترجمه ترگمان]این دودمان مستمر به دالایی لاما مربوط می شود
[ترجمه گوگل]این پیوند مستمر به زمان Xil-Dalai Lama ما نیز گسترش می یابد

11. No matter Lama Position. The Dalai Lama hires oneself hanger-on. Must do the protest march work.
[ترجمه ترگمان]صرف نظر از موقعیت دالایی لاما دالایی لاما خود را برای دفاع از خود استخدام می کند باید راهپیمایی اعتراضی را انجام دهید
[ترجمه گوگل]بدون توجه به موقعیت لاما دالایی لاما خود را در آغوش گرفت باید کار مارس اعتراض کند

12. Frankfurter Allgemeine Zeitung: The Dalai Lama has expressed the hope to come on a pilgrimage to China.
[ترجمه ترگمان]Frankfurter Allgemeine Zeitung: دالایی لاما ابراز امیدواری کرده است که به زیارت چین برود
[ترجمه گوگل]Frankfurter Allgemeine Zeitung: دالایی لاما امیدوار است که به زیارتی به چین برسد

13. The Dalai Lama, revered by many Tibetans, advocates greater autonomy for Tibet.
[ترجمه ترگمان]دالایی لاما، مورد احترام بسیاری از تبتی ها، از خودمختاری بیشتر تبت حمایت می کند
[ترجمه گوگل]دالای لاما، که توسط بسیاری از تبتی ها احترام می گذارد، از استقلال بیشتر برای تبت حمایت می کند

14. Beijing regards the Dalai Lama as its worst enemy.
[ترجمه ترگمان]پکن، دالایی لاما را بدترین دشمن خود می داند
[ترجمه گوگل]پکن دالایی لاما را بدترین دشمن خود می داند

15. China's government selected its own Panchen Lama in China.
[ترجمه ترگمان]دولت چین لاما خود را در چین انتخاب کرد
[ترجمه گوگل]دولت چین دولت پانچنما را در چین انتخاب کرد


کلمات دیگر: