کلمه جو
صفحه اصلی

laity


معنی : عوام، مردم غیر روحانی، ناشی
معانی دیگر : مردم غیرروحانی (کلیه ی مردم به استثنای روحانیون)، غیر فنی وغیر علمی

انگلیسی به فارسی

عوام، مردم غیر روحانی، ناشی، غیر فنی وغیر علمی


شریعت، عوام، مردم غیر روحانی، ناشی


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
حالات: laities
(1) تعریف: the body of lay members of a religious group, as distinct from the clergy.

- In that church, deacons are members of the laity but they perform various functions at church services.
[ترجمه ترگمان] در آن کلیسا، شما اعضای غیر روحانی هستید، اما وظایف مختلفی را در مراسم کلیسایی انجام می دهند
[ترجمه گوگل] در این کلیسا، دایکون ها اعضای خدایان هستند، اما در خدمات کلیسا عمل می کنند

(2) تعریف: all those who are not members of a particular profession, esp. medicine or law.

• people who are not members of the clergy; people who are not members of a specific profession
the laity are all the people involved in the work of a church who are not clergymen, monks, or nuns; a formal word.
you also refer to all the people who do not belong to a particular profession as the laity; a formal word.

مترادف و متضاد

عوام (اسم)
community, common people, laity, populace, plebeians, third estate

مردم غیر روحانی (اسم)
laity

ناشی (صفت)
ill, amateurish, emergent, awkward, dilettante, gauche, rube, maladroit, jackleg, laity, sequent, left-handed

جملات نمونه

1. The Church and the laity were increasingly active in charity work.
[ترجمه ترگمان]کلیسا و مردم عادی به طور فزاینده ای در کاره ای خیریه فعال بودند
[ترجمه گوگل]کلیسای و خاندان ها به طور فزاینده ای در کار خیریه فعال بودند

2. Clergy and laity alike are divided in their views.
[ترجمه ترگمان]روحانیون و اشخاص غیر روحانی به طور یک سان به عقاید خود تقسیم می شوند
[ترجمه گوگل]روحانیت و لاتین به طور یکسان در دیدگاه های خود تقسیم می شوند

3. The new proposals affect both clergy and laity.
[ترجمه ترگمان]این پیشنهادها جدید هم روحانیان و هم افراد غیر روحانی را تحت تاثیر قرار می دهد
[ترجمه گوگل]پیشنهادات جدید بر هر دو روحانیت و خدایان تاثیر می گذارد

4. Encouraging and enabling the laity to take their proper place in the Church?
[ترجمه ترگمان]تشویق و ترغیب مردم عادی به این که جایگاه مناسب خود را در کلیسا به دست آورند؟
[ترجمه گوگل]تشویق و فعال کردن عشایر در جای خود در کلیسا جای خود را می گیرد؟

5. The clergy had a financial independence which the laity lacked.
[ترجمه ترگمان]روحانیان یک استقلال مالی داشتند که مردم عادی فاقد آن بودند
[ترجمه گوگل]روحانیت دارای استقلال مالی بود که شریعت فاقد آن بود

6. In 1294- it has been calculated, the laity and clergy together yielded £280,000 in direct taxes to the king.
[ترجمه ترگمان]در ۱۲۹۴، حساب شده است، اشخاص غیر روحانی و روحانی با همراه با ۲۸۰،۰۰۰ پوند از مالیات های مستقیم به پادشاه تسلیم شدند
[ترجمه گوگل]در 1294- محاسبه شده است، خادمان و روحانیت در مجموع مالیات مستقیم به پادشاه 280،000 پوند پرداخت کردند

7. But the cardinal seemed unaware that the laity was no longer as compliant as it had once been.
[ترجمه ترگمان]اما به نظر می رسید که کاردینال از آداب و رسوم دیگر مثل سابق راضی نیست
[ترجمه گوگل]اما کاردینال به نظر میرسید که آگاه نبود که دیگران به همان اندازه که قبلا بودند، دیگر سازگار نبودند

8. Before 1950, the laity had little opportunity to make the Exercises, which were typically given during a thirty-day silent retreat.
[ترجمه ترگمان]قبل از سال ۱۹۵۰، مردم عادی فرصت چندانی برای تمرین و تمرین نداشتند، که معمولا طی یک عقب نشینی ۳۰ روزه به آن ها داده می شد
[ترجمه گوگل]قبل از سال 1950، افراد عادی فرصت کمی برای انجام تمرینات داشتند، که معمولا در طی یک عقب نشینی سی و یک روزه ارائه می شد

9. This teaching was a boon to the married laity, but it sowed confusion among priests.
[ترجمه ترگمان]این تعلیم، نعمتی بود برای عموم مردم عادی، اما در میان کشیشان هرج و مرج ایجاد کرد
[ترجمه گوگل]این تدبیر، لطف خداحافظی ازدواج بود، اما سردرگمی را در میان کاهنان به وجود آورد

10. Bishops enjoy almost absolute power, and the laity have no means of rejecting a candidate, no matter how unsuitable.
[ترجمه ترگمان]اسقف تقریبا از قدرت مطلقه برخوردار است، و عموم مردم هیچ وسیله ای برای رد کردن یک کاندیدا ندارند، مهم نیست که چقدر هم نامناسب باشد
[ترجمه گوگل]اسقف ها از تقریبا قدرت مطلق لذت می برند و مردم هیچ راهی برای رد کردن یک نامزد ندارند، مهم نیست که چقدر مناسب است

11. All this must have raised in the laity ambivalent feelings.
[ترجمه ترگمان]همه این ها باید در احساسات غیر عادی و غیر معمول بزرگ شده باشد
[ترجمه گوگل]همه اینها باید در احساسات دوجانبه عرفانی مطرح شود

12. LaiTy: Hi, bGkc, I have a qummn for you.
[ترجمه ترگمان] سلام، \"bGkc\"، من یه \"qummn\" برای تو دارم
[ترجمه گوگل]LaiTy: سلام، bGkc، من برای شما qummn

13. Employing to suspect, but also use the suspect; Laity both; Deadhead not; Different people must use.
[ترجمه ترگمان]با سو استفاده از این مظنون، اما از این مظنون هم استفاده کنید؛ Laity هر دو؛ و نه؛ افراد مختلف باید از آن استفاده کنند
[ترجمه گوگل]استفاده از مظنون، اما همچنین از مظنون استفاده کنید شریعت هر دو؛ سرکش نیست افراد مختلف باید استفاده کنند

14. These words do not speak with the Laity, Laity listened to a monk.
[ترجمه ترگمان]این کلمات با the حرف نمی زنند و Laity به راهب گوش می دهند
[ترجمه گوگل]این کلمات با لایت صحبت نمی کنند، لایتس به راهب گوش داد

15. To tell the laity our love.
[ترجمه ترگمان]به مردم غیر عادی عشق ما
[ترجمه گوگل]برای ما عاشق ماست


کلمات دیگر: