کلمه جو
صفحه اصلی

mailbox


معنی : صندوق پستی، صندوق پست
معانی دیگر : صندوق پست

انگلیسی به فارسی

صندوق پستی، صندوق پست


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
(1) تعریف: a public depository for outgoing mail.

(2) تعریف: a receptacle on private premises for incoming mail.

• public box for depositing outgoing letters, postbox; private box for receiving incoming mail; file in which electronic mail is stored (computers)
a mailbox is a box outside your house where letters are delivered; used in american english.
a mailbox is also the same as a post-box; used in american english.

دیکشنری تخصصی

[کامپیوتر] صندوق پست،انبار پیغام های پستی
[برق و الکترونیک] صندوق پستی
[کامپیوتر] جعبه پستی

مترادف و متضاد

صندوق پستی (اسم)
mailbox

صندوق پست (اسم)
post, mailbox

جملات نمونه

1. to stick a letter in the mailbox
نامه ای را در صندوق پست انداختن

2. I check my mailbox every other day.
[ترجمه دل آرام] من یه روز درمیان صندوق پستم را چک میکنم
[ترجمه یگانه] من صندوق پستی ام را هرروز چک میکنم
[ترجمه محمدرضا صفری] من هروز صندوق پستی خود را چک میکنم
[ترجمه ترگمان]هر روز صندوق پستم رو چک می کنم
[ترجمه گوگل]من صندوق پستی من را هر روز دیگر بررسی می کنم

3. Every mailbox was filled with cards at Christmas.
[ترجمه Manel] همه صندوق پستی ها با کارت های کریسمس پر شده بود.
[ترجمه ترگمان]هر صندوق پستی تو کریسمس پر شده بود
[ترجمه گوگل]هر صندوق پستی با کریسمس پر شده بود

4. Your mailbox can be password protected to ensure security.
[ترجمه ترگمان]نامه دان شما می تواند رمز عبور برای اطمینان از امنیت باشد
[ترجمه گوگل]صندوق پستی شما می تواند رمز عبور برای محافظت از امنیت محافظت شود

5. He stopped at the mailbox and dropped the letter in.
[ترجمه ترگمان]او در صندوق پستی ایستاد و نامه را به داخل انداخت
[ترجمه گوگل]او در صندوق پستی متوقف شد و نامه را در آن گذاشت

6. He went to the mailbox but the postman had already come and taken the letter.
[ترجمه ترگمان]به صندوق پستی رفت، اما پستچی آمده بود و نامه را گرفته بود
[ترجمه گوگل]او به صندوق پستی رفت اما پستچی پیش از این آمده بود و نامه را گرفته بود

7. A single password protected voice mailbox exists where you can leave, or update a message that only certain users can access.
[ترجمه ترگمان]یک گذرواژه واحد حفاظت از صدا می تواند در جایی وجود داشته باشد که شما می توانید آن را ترک کنید، یا پیغامی را به روز رسانی کنید که فقط کاربران خاصی می توانند به آن دسترسی داشته باشند
[ترجمه گوگل]یک صندوق پست صوتی محافظت شده تنها وجود دارد که می توانید آن را ترک کنید یا پیامی را که فقط کاربران خاصی می توانند به آن دسترسی پیدا کنند به روز کنید

8. A maple-leaf flag painted on a mailbox, an imaginary line across the dark stretch of highway.
[ترجمه ترگمان]یک پرچم برگ درخت افرا که روی صندوق پستی رنگ شده بود، خط فرضی در امتداد حاشیه تاریک بزرگراه بود
[ترجمه گوگل]پرچم افراشته در یک صندوق پستی، یک خط خیالی در امتداد تاریک بزرگراه نقاشی شده است

9. The newspaper, delivered daily to my mailbox, is a convenience I need to help start my fire in the morning.
[ترجمه ترگمان]این روزنامه، که هر روز به صندوق پستی من تحویل داده می شود، یک راحتی است که من نیاز دارم به شروع آتش در صبح کمک کنم
[ترجمه گوگل]روزنامه ای که روزانه به صندوق پستی من تحویل می شود راحتی است که برای کمک به شروع آتش من در صبح، نیاز دارم

10. Factor in other magazines, fall catalogs choking the mailbox and spreads in local newspapers and it adds up to stylish overstimulation.
[ترجمه ترگمان]در مجلات دیگر، کاتالوگ های در حال خفگی، صندوق پستی را خفه کرده و در روزنامه های محلی پخش می شود و به overstimulation شیک می افزاید
[ترجمه گوگل]فاکتور در مجله های دیگر، کاتالوگ های سقوط، خفه شدن صندوق پستی و گسترش در روزنامه های محلی و اضافه کردن به بیش از حد تحریک شیک

11. The mailbox was one of the usual silvery aluminum boxes, with the numbers written neatly in Magic Marker, 2221
[ترجمه ترگمان]صندوق پستی یکی از جعبه های نقره silvery بود که با حروف بسیار تمیز و براق که در آن نوشته شده بود،
[ترجمه گوگل]صندوق پستی یکی از جعبه های آلومینیومی خاردار معمولی بود که عدد صحیح در Magic Marker، 2221 نوشته شده بود

12. His main activity is running to the mailbox to look for missives from his beloved.
[ترجمه ترگمان]فعالیت اصلی او در صندوق پستی جاری می شود و به دنبال پیغام های ارسال شده از طرف محبوبش بالا و پایین می رود
[ترجمه گوگل]فعالیت اصلی او در حال اجرا است به صندوق پستی برای نگاه داشتن ماندگاری از معشوق خود

13. There is a fancy mailbox in the shape of a mallard with the name Alvesteffer beneath it.
[ترجمه ترگمان]صندوق پستی خیالی به شکل یک of که اسمش Alvesteffer زیرش است وجود دارد
[ترجمه گوگل]یک صندوق پستی فانتزی به شکل یک خرگوش با نام Alvesteffer زیر آن وجود دارد

14. Steve looked crestfallen as he returned from the mailbox empty-handed.
[ترجمه ترگمان]وقتی از صندوق پست خالی برگشت، استیو ناراحت به نظر می رسید
[ترجمه گوگل]استیو در حالی که از صندوق پستی دست خالی باز می گشت، فرو ریخت

پیشنهاد کاربران

جای پست نامه


صندوق پست

نامه دان

صندوق پست که درون ان نامه می اندازند

پِیکدان. نامِهدان.


کلمات دیگر: