1. magic bullet
(دارو یا وسیله ی درمان) داروی جدید و بسیار موثر
2. magic carpet
قالیچه ی حضرت سلیمان،قالیچه ی پرنده
3. magic eye
چشم الکترونیکی
4. magic touch
(دست یا لمس کردن) افسون آمیز
5. a magic bullet against cancer
داروی قاطع بر علیه سرطان
6. a magic charm to ward off evil eyes
طلسمی برای خنثی کردن چشم بد
7. a magic eye opens and closes the door
یک چشم الکتریکی در را باز و بسته می کند.
8. alladdin's magic lamp
چراغ جادوی علاالدین
9. the magic of computer technology
اعجاز فن آوری رایانه
10. the magic of love
افسون عشق
11. white magic
سحر و جادوی بی زیان
12. black magic
جادوی سیاه (همراه با احضار شیاطین)
13. there was magic in her eyes
چشمان او سحرآمیز بود.
14. to practice magic
جادوگری،جادو کردن
15. pari has a magic touch with flowers
دست پری برای گل کاری خوب است.
16. the camera can magic vices into virtues
دوربین عکاسی می تواند بدی ها را افسون وار همچون محسنات بنمایاند.
17. as if by magic (like magic)
به طور سحرآمیز،چنانچه گویی با جادو
18. hafez' poetry is sheer magic
شعر حافظ کاملا جادویی است.
19. i don't believe in magic
من به سحر و جادو اعتقاد ندارم.
20. they gave him some magic medicine
به او یک داروی سحرآمیز دادند.
21. his latest poem is real magic
آخرین شعر او واقعا معرکه است.
22. when i was young, movies had magic for me
جوان که بودم سینما مرا مسحور می کرد.
23. his books revived the people's interest in magic
کتاب های او علاقه ی مردم را به سحر و جادو احیا کرد.
24. He suddenly appeared as if by magic.
[ترجمه ترگمان]ناگهان انگار با جادو ظاهر شد
[ترجمه گوگل]او به طور ناگهانی به نظر می رسد با سحر و جادو
25. There is no magic wand to secure a just peace.
[ترجمه ترگمان]هیچ یک چوب جادویی وجود نداره که بتونه آرامش رو حفظ کنه
[ترجمه گوگل]هیچ جادویی جادویی برای برقراری صلح درست وجود ندارد
26. Some of the magic tricks called for audience participation.
[ترجمه ترگمان]بعضی از این فنون جادوگری برای شرکت کنندگان معروف است
[ترجمه گوگل]بعضی از ترفندهای جادویی برای شرکت در تماشاگر
27. The fairy godmother's magic charm turned Cinderella's rags into a beautiful gown.
[ترجمه ترگمان]طلسم جادوی fairy، لباس های Cinderella را تبدیل به یک لباس زیبا کرد
[ترجمه گوگل]جذابیت سحرآمیز مادربزرگ پری، جوراب سیندرلا را به یک لباس زیبا تبدیل کرد
28. The wicked old woman charmed the princess with magic words.
[ترجمه ترگمان]پیرزن بدجنس، شاهزاده خانم را با کلمات جادویی مفتون کرده بود
[ترجمه گوگل]زن قدیمی شرور با شاهزاده خانم با کلمات جادویی جذاب است
29. The fairy's magic changed the two brothers into swans.
[ترجمه ترگمان]جادوی فرشته دو برادر را به قوها تبدیل کرد
[ترجمه گوگل]سحر و جادو پری دو برادر را به قوها تغییر داد
30. There's no magic formula for a perfect marriage.
[ترجمه ترگمان]هیچ فرمول جادویی برای یک ازدواج بی نقص وجود نداره
[ترجمه گوگل]هیچ فرمول جادویی برای ازدواج کامل وجود ندارد