کلمه جو
صفحه اصلی

laic


معنی : شخص که علم خاصی را نداند، عرفی، وابسته بشخص دنیوی وغیر روحانی
معانی دیگر : دنیوی، غیرمعمم، غیرکشیش (در مقابل: روحانی)، غیر روحانی، وابسته به غیرکشیشان (laical هم می گویند)، عامی، غیر فنی

انگلیسی به فارسی

وابسته بشخص دنیوی وغیر روحانی، شخص که علم خاصی را نداند، عامی، غیر فنی


لايک، شخص که علم خاصی را نداند، عرفی، وابسته بشخص دنیوی وغیر روحانی


انگلیسی به انگلیسی

• layperson, person who is not a clergyman
secular, not of the church; pertaining to the laity

صفت ( adjective )
• : تعریف: of or pertaining to the laity; lay; secular.
مشابه: lay, secular
اسم ( noun )
مشتقات: laically (adv.)
• : تعریف: a layman.
مشابه: secular

مترادف و متضاد

شخص که علم خاصی را نداند (اسم)
laic

عرفی (صفت)
common, civil, secular, traditional, laic, temporal

وابسته به شخص دنیوی و غیر روحانی (صفت)
laic

جملات نمونه

1. But to us these are laic for more is to mix model.
[ترجمه ترگمان]اما برای ما این ها laic های بیشتری برای ترکیب مدل است
[ترجمه گوگل]اما برای ما این است که بیشتر برای مخلوط کردن مدل است

2. Laic times is the peak that the history develops, after historical change experienced this level, arrive with respect to can new reply original period, such go round and round, circulate unceasingly.
[ترجمه ترگمان]زمان اوج است که تاریخ پس از تغییرات تاریخی که این سطح را تجربه می کند توسعه می یابد، با توجه به یک دوره جدید پاسخ جدید، مانند دور و برگشت، پیوسته به گردش در می آید
[ترجمه گوگل]زمان لایک، قله تاریخی است که پس از تغییر تاریخی در این سطح، با توجه به اینکه ممکن است دوره جدیدی از پاسخ جدید، مانند دور و دور، بی وقفه به گردش درآید، پیشرفت می کند

3. Laic regard as with what pass " trash " .
[ترجمه ترگمان]در مورد آنچه که \"آشغال\" می گذرد، توجه کنید
[ترجمه گوگل]با توجه به اینکه 'حذف'

4. Set his collar in laic rather than clerical position.
[ترجمه ترگمان]یقه او را به جای یک مقام کشیشی تنظیم کرد
[ترجمه گوگل]یقه خود را در لایک قرار دهید تا جایگاه روحانی باشد

5. Presumably laic it is laic, because like ask for help when anything crops up, the likelihood is.
[ترجمه ترگمان]احتمالا \"laic\" (laic)است، چون مانند درخواست کمک در زمانی که هر چیزی بالا می رود، این احتمال وجود دارد
[ترجمه گوگل]احتمالا لایک این است لاک، چرا که مانند درخواست کمک برای زمانی که هر چیزی رشد می کند، احتمال این است

6. I am clearer know, it is for the most part common laic.
[ترجمه ترگمان]واضح تر از این می دونم، این بیشتر از همه laic
[ترجمه گوگل]من متوجه هستم، بیشتر اوقات لایک رایج است

7. Wisdom person reply : This is wisdom person with laic difference, if you also think you are become wisdom person, answer this question with respect to oneself !
[ترجمه ترگمان]فردی که عقل خود را از دست می دهد، پاسخ می دهد: اگر شما هم فکر می کنید که فرد دانایی هستید، این سوال را با احترام به خود جواب دهید
[ترجمه گوگل]پاسخ فرد عاقل: این شخص عاقل با تفاوت لاکی است، اگر شما همچنین فکر می کنید که شما تبدیل به فرد عاقل، پاسخ به این سوال با توجه به خودتان!

8. Goddess in the moon gives me a book from heaven in those days, be lost by me between every, from now on laic break up turn over a book to know when to blow where rained.
[ترجمه ترگمان]الهه ماه در این روزگار یک کتاب از آسمان به من می دهد، از حالا به بعد، از حالا به بعد، از حالا به بعد، از یک کتاب به من بگو که کی باران می آید
[ترجمه گوگل]الهه در ماه به من یک کتاب از آسمان را در آن روز به من می دهد، بین من و من از بین می رود، از حالا به بعد لایک به نوبه خود بر روی یک کتاب به دانستن زمانی که به ضرب و شتم که در آن بارید

9. Above all, I most of self-identity is Ma Yunchao gives laic decision-making ability.
[ترجمه ترگمان]مهم تر از همه اینکه، من بیش ترین هویت خود را به دست می آورم که مادر Yunchao توانایی تصمیم گیری را می دهد
[ترجمه گوگل]بالاتر از همه، من بیشتر هویت خود را می توانم Yunchao می دهد توانایی تصمیم گیری laic


کلمات دیگر: