کلمه جو
صفحه اصلی

narwhal


معنی : نهنگ دریایی قطب شمال
معانی دیگر : (جانورشناسی) نار وال (نهنگ دریای شمال monodon monoceros از تیره ی monodontidae که نر آن عاج بلندی بنام ختو دارد) (narwal و narwhale هم می نویسند)

انگلیسی به فارسی

( narwhale ، narwal =) (جانورشناسی) نهنگ دریایی قطب شمال


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
• : تعریف: an arctic aquatic mammal related to the dolphin, that has a spotted pelt and, on the male, a long spirally twisted ivory tusk projecting from the upper jaw.

• type of arctic whale of which the male member has a long twisted tusk protruding from the upper jaw (zoology)

مترادف و متضاد

نهنگ دریایی قطب شمال (اسم)
narwhal

جملات نمونه

1. The narwhal has developed other techniques to capture its food, such as sucking or blowing.
[ترجمه ترگمان]ناروال روش های دیگری را برای ثبت مواد غذایی خود مانند مکیدن یا دمیدن، توسعه داده است
[ترجمه گوگل]Narwhal تکنیک های دیگر را برای جذب مواد غذایی خود مانند مکیدن یا دمیدن ایجاد کرده است

2. This range includes all dolphins, porpoises, narwhals, pilot and killer whales.
[ترجمه ترگمان]این گستره شامل تمامی دلفین ها، porpoises، narwhals، خلبان و نهنگ قاتل است
[ترجمه گوگل]این محدوده شامل تمام دلفین ها، مارپیچ ها، narwhals، خلبان و نهنگ قاتل است

3. The narwhal do not arrive until May, but by then the sea ice is long gone.
[ترجمه ترگمان]ناروال تا ماه مه وارد نمی شوند، اما پس از آن یخ دریا مدتی است که از بین رفته است
[ترجمه گوگل]Narwhal تا ماه مه نمی رسد، اما در آن زمان یخ دریا خیلی بلند شده است

4. In fact, this monster not a narwhal, but a wonderful dive boat construction.
[ترجمه ترگمان]در واقع، این هیولا قطب شمال نیست، بلکه یک قایق غواصی شگفت انگیز است
[ترجمه گوگل]در حقیقت، این هیولا یک Narwhal نیست، بلکه یک ساخت قایقرانی شگفت انگیز است

5. Whether they catch a male or female narwhal, the Inuit waste nothing.
[ترجمه ترگمان]چه آن ها یک قطب مرد یا زن را بگیرند، اما Inuit هیچ چیز را هدر نمی دهد
[ترجمه گوگل]این که آیا آنها یک مرد ناقل یا زن را می گیرند یا نه، Inuit هیچ زباله ای ندارد

6. Prized by medieval royalty, inspiration for unicorn myths, narwhal tusks have driven men to extremes for centuries. Today the quest for tusks and skin threatens some populations.
[ترجمه ترگمان]Prized توسط خانواده سلطنتی قرون وسطی، الهام برای افسانه های تک شاخ، کشتی های ناروال، مردان را تا قرن ها به حد افراط سوق داده است امروز تلاش برای tusks و پوست برخی جمعیت ها را تهدید می کند
[ترجمه گوگل]طلاق های سلطنتی قرون وسطایی، الهام بخشیدن به افسانه های اسب شاخدار، طاغوت های نهنگ ها، قرن ها را هدایت کرده اند امروز تلاش برای کاوش و پوست برخی از جمعیت ها را تهدید می کند

7. The code named Natty Narwhal, Ubuntu 04 is slated for release in April 20
[ترجمه ترگمان]این مجموعه به نام Natty Narwhal، Ubuntu ۰۴ در تاریخ ۲۰ آوریل منتشر خواهد شد
[ترجمه گوگل]کد به نام Natty Narwhal، اوبونتو 04 برای انتشار در آوریل 20 قرار است

8. In fact, this monster is not a narwhal, but a wonderful submarine structure.
[ترجمه ترگمان]در واقع، این هیولا قطب شمال نیست، بلکه یک ساختار زیر دریایی شگفت انگیز است
[ترجمه گوگل]در واقع، این هیولا یک Narwhal نیست، بلکه ساختار زیردریایی فوق العاده است

9. Tusks of the narwhal whale were once sold as unicorn horns, and were immensely valuable.
[ترجمه ترگمان]یکی از آن دو شاخ تک شاخ به نام شاخ تک شاخ به نام شاخ تک شاخ فروخته شد و بسیار با ارزش بود
[ترجمه گوگل]خرگوش نهنگ نهنگ زمانی بعدها به عنوان شاخۀ تک شاخ فروخته شد و بسیار ارزشمند بود

10. Beaked whales and the narwhal are the only cetacean species with tusks, according to Baker.
[ترجمه ترگمان]به گفته بیکر، نهنگ beaked و ناروال تنها گونه های cetacean با عاج هستند
[ترجمه گوگل]طبق گفته بیکر، نهنگ های نعل و نهنگ تنها گونه های کوارتز با سیب است

11. In the 'tween- decks of the Narwhal, Buck and Curly joined two other dogs.
[ترجمه ترگمان]در میان عرشه کشتی ناروال، باک و کرلی به دو سگ دیگر پیوستند
[ترجمه گوگل]در 'فضای بین دیوانه' Narwhal، Buck و Curly دو سگ دیگر را پیوستند

12. However, the narwhal measurements do correlate well with one-shot samples taken by winter helicopter surveys.
[ترجمه ترگمان]با این حال، اندازه گیری های ناروال با نمونه های one گرفته شده توسط برآورده ای بالگرد زمستانی، همبستگی دارند
[ترجمه گوگل]با این حال، اندازه گیری های Narwhal به خوبی با نمونه های یک شات گرفته شده توسط بررسی های هلیکوپتر زمستانی همخوانی دارد

13. Hunters have to get near enough to the edge of the ice to retrieve the narwhal with a grappling hook.
[ترجمه ترگمان]شکارچیان باید به اندازه کافی به لبه یخ نزدیک شوند تا قطب شمال را با یک قلاب در دست بگیرند
[ترجمه گوگل]شکارچیان باید به اندازه کافی به لبه یخ نزدیک شوند تا نهنگ را با یک قلاب بدخواه بازیابی کنند

14. Other mammals are believed to contribute to the myth of the unicorn, including the narwhal, a whale with a long, spiraling tusk.
[ترجمه ترگمان]اعتقاد بر این است که پستانداران دیگر به افسانه تک شاخ، از جمله ناروال، وال با عاج دراز و مارپیچی کمک می کنند
[ترجمه گوگل]اعتقاد بر این است که دیگر پستانداران به اسطوره تک شاخ، از جمله Narwhal، یک نهنگ با یک تپه بلند و تپش قلب کمک می کنند


کلمات دیگر: