کلمه جو
صفحه اصلی

lemonade


معنی : لیموناد، شربت ابلیمو
معانی دیگر : شربت آب لیمو

انگلیسی به فارسی

لیموناد، شربت آبلیمو


لیموناد، شربت ابلیمو


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
• : تعریف: sweetened lemon juice diluted with water.

• beverage made from lemon juice and sugar mixed with water
lemonade is a clear, sweet, fizzy drink.
in the united states, lemonade is a drink which is made from fresh lemons with water and sugar added.

مترادف و متضاد

لیموناد (اسم)
soda, soda water, lemonade, sherbet

شربت ابلیمو (اسم)
lemonade, limeade

جملات نمونه

1. draw the cork gently and pour some lemonade
یواش چوب پنبه را بکش و قدری لیموناد بریز.

2. hossein raised the glass to his mouth and tossed the lemonade off
حسین لیوان را به دهان برد و لیموناد را فرو داد.

3. If life deals you lemons, make lemonade.
[ترجمه ترگمان] اگه زندگی برات لیمو درست کنه، لیموناد درست کن
[ترجمه گوگل]اگر زندگی شما لیمو را مرتفع می کند، لیموناد را تهیه کنید

4. He was pouring ice and lemonade into tall glasses.
[ترجمه ترجمه زهرا] او یخ ولیموناد را در لیوان های بلند ریخت
[ترجمه Mahrokh] او یک و لیموناد را در لیوانی استوانه ای ریخت
[ترجمه ترگمان]او داشت یخ و لیموناد در لیوان های بلند می ریخت
[ترجمه گوگل]او ریختن یخ و لیموناد به عینک های بلند بود

5. The best-before date on the lemonade is 10 May .
[ترجمه ترگمان]بهترین - قبل از تاریخ لیموناد، ۱۰ می است
[ترجمه گوگل]بهترین سال قبل در لیموناد 10 مه است

6. She was sitting on the grass sucking lemonade through a straw.
[ترجمه ترگمان]روی علف ها نشسته بود و لیموناد می نوشید
[ترجمه گوگل]او نشستن بر روی چمن لموند مکیدن از طریق یک نی بود

7. Bottles of lemonade doctored with rat poison were discovered in the kitchen.
[ترجمه ترگمان]بطری های لیموناد با مرگ موش در آشپزخانه کشف شده اند
[ترجمه گوگل]بطری های لیموناد با سم موش صحرایی در آشپزخانه کشف شد

8. Fresh lemonade is a great way to beat the heat.
[ترجمه ترگمان]لیموناد تازه راهی خوب برای غلبه بر گرما است
[ترجمه گوگل]لیموناد تازه راهی عالی برای ضرب و شتم گرما است

9. A glass of lemonade will cool you down.
[ترجمه سارا] یک لیوان لیموناد شماراخنک خواهد کرد
[ترجمه ترگمان] یه لیوان لیموناد آرومت میکنه
[ترجمه گوگل]لیمو لیمو شما را سرد خواهد کرد

10. I let some lemonade fall on my clothes, and I'm not sure if I can wash it off.
[ترجمه ترگمان]گذاشتم چند تا لیموناد روی لباس هایم بیفتد، و مطمئن نیستم بتوانم آن را تمیز کنم
[ترجمه گوگل]اجازه دهید برخی از لیموناد بر روی لباس من سقوط کنند و من مطمئن نیستم که آیا می توانم آن را بشورم

11. Fizzy lemonade can be very gassy.
[ترجمه ترگمان] لیموناد \"Fizzy\" میتونه پر باد باشه
[ترجمه گوگل]لیموناد فیزیکی می تواند بسیار غلیظ باشد

12. This lemonade has lost its fizz.
[ترجمه پینار نجفی] این لیموناد گازش را از دست داده است
[ترجمه ترگمان]این لیموناد گازش رو از دست داده
[ترجمه گوگل]این لیموناد چنگ زده است

13. I'm going to get you a lemonade.
[ترجمه امیر محمد] من قصد دارم برای تو لیموناد بگیرم
[ترجمه ترگمان]میرم برات لیموناد بیارم
[ترجمه گوگل]من قصد دارم به شما لیموناد بزنم

14. I like this homemade lemonade, it's real good!
[ترجمه ????] من از این لیموناد خونگی خوشم اومد. این واقعا خوبه!
[ترجمه ترگمان]! من این لیموناد خونگی رو دوست دارم، واقعا خوبه
[ترجمه گوگل]من این لیموناد خانگی را دوست دارم، این واقعا خوب است!

پیشنهاد کاربران

لیموناد

شربت لیموناد


لیموناد یا شربت لیمو یا نوشیدنی لیموناد


شربت لیمو

سخت ها و مشکلات


کلمات دیگر: