1. nasal cavities
حفره های بینی
2. a nasal sound
صدای خیشومی
3. his nasal passages are closed
مجراهای بینی او مسدود است.
4. the nasal cavity
حفره ی بینی
5. this drug will clear his nasal passages
این دارو مجراهای بینی او را خواهد گشود.
6. Every person has two nasal orifices.
[ترجمه ترگمان]هر فرد دارای دو بینی بینی است
[ترجمه گوگل]هر فرد دارای دو سوراخ بینی است
7. This spray helps to ease nasal congestion.
[ترجمه ترگمان]این اسپری به رفع گرفتگی بینی کمک می کند
[ترجمه گوگل]این اسپری به کاهش تراکم بینی کمک می کند
8. Her voice took on a nasal whine of complaint.
[ترجمه ترگمان]صدایش با ناله دماغی و شکایت آمیز شکایت می کرد
[ترجمه گوگل]صدای او بر روی یک شکایت بینی قرار گرفت
9. He was suffering from nasal catarrh.
[ترجمه ترگمان]از catarrh بینی رنج می برد
[ترجمه گوگل]او از قطره بینی گرفتار شده بود
10. She talked in a deep nasal monotone.
[ترجمه ترگمان]با صدای بم و یکنواختی صحبت می کرد
[ترجمه گوگل]او در یک مونوتن عمیق بینی صحبت کرد
11. He spoke in a high nasal voice.
[ترجمه ترگمان]او با صدای تو دماغی حرف می زد
[ترجمه گوگل]او در یک صدای بینی بلند صحبت کرد
12. Removing the nasal pack and inserting a nasopharyngeal tube did not improve matters.
[ترجمه ترگمان]از بین بردن گروه بینی و قرار دادن یک لوله nasopharyngeal موضوع را بهبود نبخشید
[ترجمه گوگل]حذف بسته بینی و قرار دادن یک لوله نازوفارنکس مواد را بهبود نمی بخشد
13. Donlan suffered a cracked skull and his nasal septum was pushed out of place.
[ترجمه ترگمان]Donlan دچار شکستگی جمجمه شد و پره های بینی او از جای خود خارج شدند
[ترجمه گوگل]دونان دچار جمجمه شکسته شده بود و سپتوم بینیش بیرون زده شد
14. The nature of the nasal sacs in heterostracans has been the subject of some debate.
[ترجمه ترگمان]ماهیت کیسه های بینی در heterostracans موضوع برخی بحث ها بوده است
[ترجمه گوگل]ماهیت کیسه های بینی در هتروستراس ها موضوع بحث است