1. a lengthy journey
سفری طولانی
2. his lengthy lecture made me sleepy
نطق طولانی او مرا خواب آلود کرد.
3. The reviewer padded out his review with a lengthy biography of the author.
[ترجمه ترگمان]ارزیاب بررسی خود را با یک زندگینامه طولانی از نویسنده انجام داد
[ترجمه گوگل]نظر سنجی را با بیوگرافی طولانی نویسنده نوشتم
4. His lengthy speeches always bore me to death.
[ترجمه ترگمان]سخنرانی های طولانی او همیشه مرا به مرگ می برد
[ترجمه گوگل]سخنان طولانی او همیشه مرا به مرگ آورد
5. Agreement was finally reached after very lengthy discussions.
[ترجمه ترگمان]توافق در نهایت پس از مذاکرات بسیار طولانی حاصل شد
[ترجمه گوگل]در نهایت موافقتنامه پس از بحث های بسیار طولانی رسید
6. Gates responds with a lengthy discourse on deployment strategy.
[ترجمه ترگمان]گیتس با یک گفتمان طولانی درباره استراتژی استقرار پاسخ می دهد
[ترجمه گوگل]گیتس با گفتگوی طولانی در مورد استراتژی استقرار پاسخ می دهد
7. We devoted a lengthy and full discussion to this topic.
[ترجمه ترگمان]ما یک بحث طولانی و طولانی را به این موضوع اختصاص دادیم
[ترجمه گوگل]ما یک بحث طولانی و کامل به این موضوع اختصاص دادیم
8. A lengthy period of training is required.
[ترجمه ترگمان]دوره طولانی آموزش مورد نیاز است
[ترجمه گوگل]یک دوره طولانی آموزش لازم است
9. After lengthy talks the two sides finally reached a compromise .
[ترجمه ترگمان]پس از مذاکرات طولانی، دو طرف سرانجام به توافقی رسیدند
[ترجمه گوگل]پس از مذاکرات طولانی، دو طرف در نهایت به توافق رسیدند
10. After a lengthy and painful divorce, she vowed never to remarry.
[ترجمه ترگمان]بعد از جدایی طولانی و دردناک، او قول داد که دیگر ازدواج نکند
[ترجمه گوگل]پس از طلاق طولانی و دردناک، او قول داد هیچوقت مجددا ازدواج نکنند
11. His lengthy absence from work fuelled rumours that he might have been sacked.
[ترجمه ترگمان]غیبت طولانی او از کار به شایعاتی مبنی بر اینکه ممکن است اخراج شده باشد، دامن زد
[ترجمه گوگل]غیبت طولانی او از کار باعث شد شایعاتی مبنی بر اینکه او ممکن است اخراج شود
12. The problem was solved only after several lengthy discussions.
[ترجمه ترگمان]این مشکل تنها پس از چندین جلسه طولانی حل شد
[ترجمه گوگل]این مشکل تنها پس از چندین بحث طولانی حل شد
13. Each day Parkin wades through lengthy court reports.
[ترجمه ترگمان]هر روز Parkin از طریق گزارش های طولانی دادگاه خود را به هم می زند
[ترجمه گوگل]هر روز Parkin از طریق دادگاه های طولانی گزارش می دهد
14. They both made full recoveries after lengthy injury layoffs.
[ترجمه ترگمان]هر دوی آن ها بهبود کامل بعد از اخراج طولانی مدت را انجام دادند
[ترجمه گوگل]پس از اتمام طولانی مدت، آنها هر دو بهبود می یابند
15. There were lengthy internal disputes between the two wings of the party.
[ترجمه ترگمان]بحث های طولانی داخلی میان دو جناح حزب وجود داشت
[ترجمه گوگل]اختلافات طولانی بین دو طرف حزب وجود داشت