1. We are going to build a shopping mall in this area.
[ترجمه Mlin] ما می خواهیم برویم یک مرکز خرید در این منطقه بسازیم
[ترجمه فاطمه حیدری] ما قصد ساختن یک مرکز خرید در این منطقه داریم.
[ترجمه آرین سلیمانی] ما میخواهیم در این منطقه یک مرکز خرید بسازیم
[ترجمه م.م.ک] ما می خواهیم مرکز خریدی در این مکان بسازیم.
[ترجمه S] ما میخواهیم در ایتجا یک مرکز خرید بسازیم
[ترجمه ترگمان]ما قصد داریم یک مرکز خرید در این منطقه بسازیم
[ترجمه گوگل]ما قصد داریم یک مرکز خرید در این منطقه بسازیم
2. I'll wander around the mall for half an hour.
[ترجمه م.م.ک] نیم ساعت است که دارم دور و بر بازار قدم می زنم.
[ترجمه ترگمان]نیم ساعت اطراف فروشگاه پرسه می زنم
[ترجمه گوگل]من نصف یک ساعت در اطراف بازار سرگردان می شوم
3. Jodie came home from the mall with bags of loot.
[ترجمه ترگمان]جودی با کیسه هایی از غنایم به خانه برگشت
[ترجمه گوگل]جودی با کیف های غارت به خانه برگشت
4. Townspeople have flocked to the new shopping mall.
[ترجمه ترگمان]Townspeople به مرکز خرید جدید هجوم آورده اند
[ترجمه گوگل]شهروندان به مرکز خرید جدید رفته اند
5. There is a large mall on the street.
[ترجمه ترگمان]یک مرکز خرید بزرگ در خیابان وجود دارد
[ترجمه گوگل]یک مغازه بزرگ در خیابان وجود دارد
6. Joe runs a hamburger concession in the mall.
[ترجمه ترگمان]جو یه همبرگر فروشی تو فروشگاه داره
[ترجمه گوگل]جو یک امتیاز همبرگر در بازار را اجرا می کند
7. Thousands of people crammed the mall Sunday.
[ترجمه ترگمان]هزاران نفر روز یکشنبه بازار خرید را پر کردند
[ترجمه گوگل]هزاران نفر یکشنبه یک بار بازار را پرچم دادند
8. Let's meet at the mall and go see a movie.
[ترجمه ترگمان]بیایید در مرکز خرید ملاقات کنیم و یک فیلم ببینیم
[ترجمه گوگل]بیایید در بازار ملاقات کنیم و یک فیلم ببینیم
9. The shopping mall is covered over with an enormous glass roof.
[ترجمه ترگمان]مرکز خرید با سقف شیشه ای بسیار پوشیده شده است
[ترجمه گوگل]مرکز خرید با یک سقف شیشه ای بزرگ پوشیده شده است
10. The crowds thronged into the mall.
[ترجمه ترگمان]جمعیت به فروشگاه هجوم آوردند
[ترجمه گوگل]این جمعیت به بازار میرود
11. Plans to build a new mall were deep-sixed after protests from local residents.
[ترجمه ترگمان]پس از اعتراضات ساکنان محلی، طرح هایی برای ساخت یک مرکز خرید جدید وجود داشت
[ترجمه گوگل]طرح هایی برای ساخت یک مرکز جدید پس از اعتراضات ساکنان محلی عمیقا حل و فصل شد
12. The store has a prime position in the mall.
[ترجمه ترگمان]این فروشگاه دارای جایگاه اصلی در این مرکز خرید می باشد
[ترجمه گوگل]فروشگاه دارای جایگاه اول در بازار است
13. I saw Sally last Saturday at the mall.
[ترجمه درسا] من سالی را شنبه گذشته در مرکز خرید دیدم
[ترجمه ترگمان]من \"سالی\" رو آخرین شنبه تو فروشگاه دیدم
[ترجمه گوگل]من سالی را شنیدم که در بازار گذشته بود
14. The local kids hang out at the mall.
[ترجمه ترگمان]بچه های محلی در مرکز خرید به دار آویخته می شوند
[ترجمه گوگل]بچه های محلی در بازار می آیند
15. The mall was teeming with shoppers that Saturday.
[ترجمه ترگمان]این مرکز خرید پر از خریداران بود که شنبه برگزار شد
[ترجمه گوگل]این بازار در روز شنبه، با مشتریان پرطرفدار بود