کلمه جو
صفحه اصلی

natal


معنی : زایشی، مولودی
معانی دیگر : بوم، مرز و بوم، زادگاه، وابسته به تولد، از تاریخ تولد (تا حال)، پس زایشی، استان ناتال (در جمهوری افریقای جنوبی)

انگلیسی به فارسی

ناتال، زایشی، مولودی


زایشی، مولودی


انگلیسی به انگلیسی

صفت ( adjective )
(1) تعریف: of, concerning, or occurring at birth.

- The mother wept happily at the sound of her child's natal cries.
[ترجمه حمید سانی] مادرباشنیدن گریه بچه اش پس ازتولد، غرق درشادمانی شد
[ترجمه ترگمان] مادر از شنیدن فریاد بچه her به خوبی اشک می ریخت
[ترجمه گوگل] مادر با خوشحالی به صدای گریه های نوزادش میپرداخت

(2) تعریف: of or concerning one's birth.

- Salmon return to their natal stream to spawn, from as far as 1,000 miles away.
[ترجمه حمید سانی] حال که قزل آلا هزاران مایل از زادگاهش فاصله گرفته است، گویی که ناراحتیهای روحی در او عود کرده است.
[ترجمه ترگمان] ماهی قزل آلا به جریان بارداری آن ها تا spawn که از ۱۰۰۰ مایل دورتر است بازمی گردد
[ترجمه گوگل] ماهی قزل آلا به جاهایی که 1000 مایل دورتر رسیده است به جریان ناهنجاری خود بازگشته است

• of or pertaining to one's birth; affecting one at birth; native

مترادف و متضاد

زایشی (صفت)
natal

مولودی (صفت)
natal

جملات نمونه

Princes' children took names from their natal places.

فرزندان شاهزادگان نام خود را از زادگاه خود می‌گرفتند.


1. princes' children took names from their natal places
فرزندان شاهزادگان نام خود را از زادگاه خود می گرفتند.

2. Green turtles return to their natal island to breed.
[ترجمه حمید سانی] لاک پشتهای سبز، برای تداوم نژاد وبقای نسلشان به جزیره مادریشان بازمیگردند
[ترجمه ترگمان]لاک پشت های سبز به جزیره natal باز می گردند تا زاد و ولد کنند
[ترجمه گوگل]لاک پشت های سبز به جزیره تولد خود به نژاد می روند

3. He arrived in Natal to see at first hand the effects of the recent heavy fighting.
[ترجمه حمید سانی] اوخودش رابه"ناتال"رساند تادر درجه اول، نتایج سهمگین جنگ اخیر را ببیند.
[ترجمه ترگمان]او به ناتال وارد شد تا در ابتدا اثرات جنگ سنگین اخیر را ببیند
[ترجمه گوگل]او به ناتال وارد شد تا تاثیرات جنگ های سنگین اخیر را ببیند

4. The solution Pre natal screening and termination.
[ترجمه ترگمان]راهحل غربالگری پیش از زایمان و فسخ
[ترجمه گوگل]راه حل غربالگری قبل از ناتال و خاتمه دادن

5. All male baboons eventually leave their natal group.
[ترجمه ترگمان]همه بابونه ای گله در نهایت گروه natal را ترک کردند
[ترجمه گوگل]همه باباوین های مرد نهایتا گروه تولد خود را ترک می کنند

6. Zululand was annexed to Natal in 189
[ترجمه ترگمان]Zululand در سال ۱۸۹ به ناتال وارد شد
[ترجمه گوگل]زولولند در سال 189 به ناتال پیوست

7. The Natal government spurned the offer.
[ترجمه ترگمان]دولت ناتال این پیشنهاد را رد کرد
[ترجمه گوگل]دولت ناتال پیشنهاد را رد کرد

8. It was surprising just how people fitted their natal sign.
[ترجمه ترگمان]تعجب اور بود که چگونه مردم علامت زایمان خود را نصب کرده اند
[ترجمه گوگل]شگفتآور این بود که مردم چگونه علامت زایمان خود را به تصویر کشیدند

9. Females tend to remain in their natal units, which thereby increase gradually in size.
[ترجمه ترگمان]زنان تمایل دارند در واحدهای پس از زایمان خود بمانند که در نتیجه به تدریج به اندازه خود افزایش می یابند
[ترجمه گوگل]زنان در واحدهای زایمان شان باقی می مانند، که در نتیجه به تدریج در اندازه افزایش می یابد

10. However, emergency measures would remain in Natal province, where fighting between rival black groups continued.
[ترجمه ترگمان]با این حال، اقدامات اضطراری در استان ناتال، جایی که جنگ بین گروه های رقیب سیاه همچنان ادامه دارد، باقی می ماند
[ترجمه گوگل]با این حال، اقدامات اضطراری در استان ناتال باقی خواهد ماند، جایی که درگیری میان گروه های سیاهپوستان رقیب همچنان ادامه دارد

11. Prenatal and post - natal nutrition, adequate rest to build up resistance.
[ترجمه حمید سانی] لازمه تقویت، تغذیه مناسب پیش وپس از زایمان وهمچنین استراحت کافی، میباشد/
[ترجمه ترگمان]تولد و تغذیه پس از زایمان، استراحت کافی برای ایجاد مقاومت
[ترجمه گوگل]تغذیه پس از زایمان و پس از زایمان، استراحت کافی برای ایجاد مقاومت

12. Ptient: doctor what shall I do for an natal examination?
[ترجمه حمبد سانی] بیمار:دکتر واسه معاینه زایمان چگار بایدبکنم؟
[ترجمه ترگمان]دکتر، من برای an به چه کار خواهم کرد؟
[ترجمه گوگل]پتنت: دکتر چه باید بکنم برای معاینه زایمان؟

13. Jamieson Folic Acid an essential pre - natal vitanmin, and helps prevent neural tube defects!
[ترجمه ترگمان]Jamieson Folic یک vitanmin قبل از زایمان را اسیدی می کند و به جلوگیری از نقص لوله عصبی کمک می کند
[ترجمه گوگل]جیمسون فولیک اسید یک ویتامین پیش از تولد و کمک به پیشگیری از نقص لوله عصبی است!

14. Like under neck, armpit, inguen, natal cleft, in baby boy wrapper in female infant lip of vulva and so on.
[ترجمه ترگمان]مثل زیر بغل، زیر بغل، کشاله ران، cleft، در پوست کودک نوزاد
[ترجمه گوگل]مثل زیر گردن، زیر بغل، انگشتان، شکاف ناهنجار، در پسر بچه پوشیدن در لب زن ورم پستان و غیره

15. Other diseases that produce severe diarrhea in natal pigs include colibacillosis and enterotoxemia.
[ترجمه حمید سانی] دیگر امراضی که موجب اسهال شدید در نوزادخوک میشوند عبارتنداز:کولیباسیلوز، انتروتوکسمی
[ترجمه ترگمان]سایر بیماری هایی که اسهال شدیدی را در pigs بعد از زایمان تولید می کنند شامل colibacillosis و enterotoxemia می شوند
[ترجمه گوگل]سایر بیماری هایی که اسهال شدید در خوک های مادری دارند عبارتند از کولیباسیلوز و انتروتوکسمی

پیشنهاد کاربران

دوران بارداری ( مامایی )


کلمات دیگر: