کلمه جو
صفحه اصلی

lactic


معنی : وابسته به شیر، شبیه شیر، مربوط به شیر
معانی دیگر : شیری، شیردار، به دست آمده از شیر

انگلیسی به فارسی

وابسته به شیر، شبیه شیر، مربوط به شیر


انگلیسی به انگلیسی

صفت ( adjective )
• : تعریف: of, obtained from, or pertaining to milk.

• of or pertaining to milk; obtained from milk

مترادف و متضاد

وابسته به شیر (صفت)
lactic

شبیه شیر (صفت)
lactic

مربوط به شیر (صفت)
lactic

جملات نمونه

1. Now they wear rubber fingers treated with lactic acid.
[ترجمه ترگمان]اکنون آن ها انگشتان لاستیکی خود را که با اسید لاکتیک درمان می شوند، می پوشند
[ترجمه گوگل]حالا آنها انگشتان لاستیکی را با اسید لاکتیک درمان می کنند

2. They effect formation of lactic acid and flavor components.
[ترجمه ترگمان]آن ها تشکیل اسید لاکتیک و اجزای عطر را تحت تاثیر قرار می دهند
[ترجمه گوگل]آنها به تشکیل تشکیل اسید لاکتیک و عطر و طعم کمک می کنند

3. Once the lactic acid is dealt with, those aches and pains should not be as bad.
[ترجمه ترگمان]هنگامی که اسید لاکتیک به اسید لاکتیک پرداخت می شود، این دردها و دردها نباید به اندازه کافی بد باشند
[ترجمه گوگل]هنگامی که اسید لاکتیک حل می شود، این درد و رنج نباید خیلی بد باشد

4. This allows less dangerous toxins like lactic acid to accumulate, creating overly acidic conditions in your muscles.
[ترجمه ترگمان]این باعث می شود سموم خطرناک کمتری مثل اسید لاکتیک به جمع بیایند و شرایط اسیدی زیادی در عضلات شما ایجاد کنند
[ترجمه گوگل]این اجازه می دهد تا سموم کمتر خطرناک مانند اسید لاکتیک برای تجمع، ایجاد شرایط بیش از حد اسیدی در عضلات شما

5. Lower lever of lactic acid and propionic acid had little effect on the ensilage fermentation of Italian ryegrass.
[ترجمه ترگمان]lever اسید لاکتیک و اسید propionic اثر کمی بر تخمیر ensilage of ایتالیایی داشت
[ترجمه گوگل]اهرم کمتری از اسید لاکتیک و اسید پروپیونیک تأثیر کمی بر تخمیر اسلاو لیزا داشت

6. How to Manage Lactic Acidemia in HIV-Infected Patients?
[ترجمه ترگمان]نحوه مدیریت Acidemia توسط بیماران مبتلا به ویروس اچ آی وی در بیماران مبتلا به ایدز چگونه است؟
[ترجمه گوگل]چگونگی مدیریت اسیدمی لاکتیک در بیماران مبتلا به اچ آی وی؟

7. During sourdough fermentations, starter lactic acid bacteria was reported to reach similar cell densities in the non-conventional grain sourdoughs as in the wheat.
[ترجمه ترگمان]در طول تخمیرهای خمیرترش، گزارش شد که باکتری اسید لاکتیک به چگالی های سلول مشابه در the گندم غیر متعارف به عنوان گندم رسیده است
[ترجمه گوگل]در طول تخمیر گوجه فرنگی، باکتری های اسید لاکتیک استارت گزارش شده که در غلظت های غیر متعارف مانند گندم به میزان سلول های مشابهی رسیده است

8. Sucrose, Glucose (corn) Pectin, Lactic Acid, Natural Flavor, Citric Acid, Soy Lecithin, color added (annatto) and Fumaric Acid.
[ترجمه ترگمان]Sucrose، گلوکز (ذرت)Pectin، اسید لاکتیک، Flavor طبیعی، اسید Citric، سویا Soy، رنگ اضافه شده (annatto)و اسید Fumaric
[ترجمه گوگل]ساکاروز، گلوکز (ذرت) پکتین، اسید لاکتیک، طعم طبیعی، اسید سیتریک، سویا لسیتین، رنگ اضافه شده (آناتوو) و اسید فوماریک

9. Carnosine supplementation decreased the production of serum lactic acid, serum urea, muscle MDA, and the consumption of liver glycogen, muscle GSH and SOD.
[ترجمه ترگمان]مکمل Carnosine، تولید اسید لاکتیک، urea سرم، ماهیچه و مصرف گلیکوژن کبد، ماهیچه GSH و sod را کاهش می دهد
[ترجمه گوگل]مکمل کرنوسین تولید اسید لاکتیک سرم، اوره سرم، عضله MDA و مصرف گلیکوژن کبد، عضله GSH و SOD را کاهش داد

10. Lactic Acid: A smooth ( not sharp ) acid created during malolactic fermentation.
[ترجمه ترگمان]اسید لاکتیک: یک اسید نرم (نه تیز)که در طی تخمیر malolactic ایجاد می شود
[ترجمه گوگل]اسید لاکتیک: یک اسید صمیمی (نه تیز) ایجاد شده در طول تخمیر مالاولاتیک

11. The Company supplies biochemical products of lactic acid series, poly-lactic acid series, phosphate series, fumaric acid series, glucose series, amino acid series and citric acid series, etc.
[ترجمه ترگمان]این شرکت محصولات بیوشیمیایی سری اسید لاکتیک، سری اسید لاکتیک، سری های فسفات، سری اسید fumaric، سری گلوکز و سری اسید سیتریک و غیره را تامین می کند
[ترجمه گوگل]این شرکت محصولات بیوشیمیایی سری های لاکتیک اسید، سری اسید پلی اتیلن، سری فسفات، سری اسید فوماریک، سری گلوکز، سری های اسید آمینه و سری اسید سیتریک و غیره را عرضه می کند

12. The somewhat acid flavour is caused by the presence of lactic acid.
[ترجمه ترگمان]طعم تا حدی اسیدی از وجود اسید لاکتیک ناشی می شود
[ترجمه گوگل]عطر و بوی کمی اسید ناشی از حضور اسید لاکتیک است

13. One factor contributing to this malaise is the buildup of lactic acid in the muscles that can follow heavy drinking.
[ترجمه ترگمان]یکی از عواملی که به این ضعف کمک می کند، تجمع اسید لاکتیک در ماهیچه ها است که به دنبال نوشیدنی سنگین هستند
[ترجمه گوگل]یکی از عواملی که باعث این بیماری می شود، ایجاد اسید لاکتیک در ماهیچه هایی است که می توانند از نوشیدن سنگین استفاده کنند

14. Mild exercise may help a little by increasing blood circulation and thus flushing lactic acid from the muscles.
[ترجمه ترگمان]ورزش ملایم می تواند به کاهش گردش خون کمک کند و در نتیجه اسید لاکتیک را از ماهیچه ها تخلیه کند
[ترجمه گوگل]تمرین خفیف با افزایش گردش خون و به همین ترتیب خوردن اسید لاکتیک از عضلات کمک می کند


کلمات دیگر: