کلمه جو
صفحه اصلی

martinet


معنی : منجنیق سنگ انداز، سخت گیردرانضباط خشک، ادم با انضباط وسخت گیر
معانی دیگر : نظامی با انضباط و سختگیر، سخت گیری وانضباط خشک

انگلیسی به فارسی

آدم با انضباط وسخت گیر، سخت گیری وانضباط خشک، منجنیق سنگ انداز


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
مشتقات: martinetish (adj.)
• : تعریف: a person who enforces very strict discipline, esp. in the military.

- Our sergeant had been a martinet, and though we hated him at times, he taught us how to stay as safe as possible.
[ترجمه ترگمان] گروهبان ما خیلی خشک و خشک بود، و هر چند گاهی از او متنفر بودیم، به ما یاد داد که چطور تا آنجا که ممکن است در امان باشیم
[ترجمه گوگل] سرباز ما یک مارتین بود، و هرچند ما از او بعضی وقت ها نفرت داشتیم، او به ما آموخت که چگونه به همان اندازه که ممکن است امن باشد

• strict disciplinarian (especially military or navy); one who insists on order and form
a martinet is a person who believes in strict discipline and expects all their orders to be obeyed; a formal word.

مترادف و متضاد

منجنیق سنگ انداز (اسم)
mangonel, martinet

سخت گیر در انضباط خشک (اسم)
martinet

ادم با انضباط وسخت گیر (اسم)
martinet

disciplinarian


Synonyms: authoritarian, bully, despot, drillmaster, drill sergeant, enforcer, hard master, slavedriver, stickler, taskmaster, tyrant


جملات نمونه

1. They discover that the new teacher is a martinet.
[ترجمه ترگمان]آن ها کشف می کنند که معلم جدید a است
[ترجمه گوگل]آنها کشف کردند که معلم جدید یک مارتینت است

2. The woman in charge was a martinet who treated us like children.
[ترجمه ترگمان]زنی که مسئول بود a بود که با ما مثل بچه ها رفتار می کرد
[ترجمه گوگل]زن مسئول، یک مارتینت بود که با ما مثل بچه ها رفتار کرد

3. Lady Hoby was also a martinet and believed that learning could only be achieved through hard work and discipline.
[ترجمه ترگمان]لیدی Hoby نیز یک martinet بود و معتقد بود که یادگیری تنها از طریق کار و انضباط سخت قابل دستیابی است
[ترجمه گوگل]بانوی هیبی نیز یک مارتینت بود و معتقد بود که یادگیری تنها می تواند از طریق کار سخت و رشته ای به دست آید

4. A typical Victorian martinet, he wore a tall hat all his life.
[ترجمه ترگمان]خیلی خوش گذشت و یه کلاه بلند دوره ویکتوریا داشت که تمام عمرش کلاه بلندی پوشیده بود
[ترجمه گوگل]یک ویکتوریا مارتینت معمولی، او تمام کل زندگی خود را کلاه بلند داشت

5. The woman in charge was a martinet who treated all those beneath her like children.
[ترجمه ترگمان]زنی که مسئول بود، مثل بچه ها بود که با او رفتار می کرد
[ترجمه گوگل]زن مسئول، یک مارتینت بود که همه افراد زیر آن را مثل کودکان تحت درمان قرار دادند

6. Clarke could be a martinet, and as such was frequently a buffer for Alvin.
[ترجمه ترگمان] کلارک \"میتونه خیلی خشک باشه\" و همینطور همیشه یه سپر برای \"آلوین\" بود
[ترجمه گوگل]کلارک می تواند یک مارتین باشد، و به این ترتیب، اغلب یک بافر برای آلوین بود

7. In 1860 Louis Martinet published two volumes of photographs o principal works of contemporary art.
[ترجمه ترگمان]در سال ۱۸۶۰، لویی martinet دو جلد از آثار اصلی هنر معاصر را منتشر کرد
[ترجمه گوگل]در سال 1860 لوئیس مارتینت دو جلد از عکس ها را به کارهای اصلی هنر معاصر منتشر کرد

8. Mas Martinet is one winery to look out for, with a Grenache that on the nose is rich, with ripe, dark cherry and jammy notes.
[ترجمه ترگمان]آقا martinet یکی از winery است که به دنبال آن است، با a که بر روی بینی، با یک گیلاس کوچک و گیلاس و jammy رسیده، ثروتمند است
[ترجمه گوگل]ماس مارتین یکی از کارخانه های شراب سازی است که به دنبال آن است، با یک گرانش که بر غده بینی است، با یادداشت های رسیده، تیره و گیلاس

9. Our dean is an understanding counselor(sentence dictionary), not a martinet.
[ترجمه ترگمان]رئیس ما یک مشاور درک (فرهنگ لغت)است، نه یک فرهنگ لغت
[ترجمه گوگل]دین ما یک مشاور فکری است (فرهنگ لغت جمله)، نه یک مارتینت

10. He's a retired Lieutenant Colonel and a bit of a martinet.
[ترجمه ترگمان]او یک ستوان بازنشسته سرهنگ و یک تکه چوب خشک است
[ترجمه گوگل]او سرهنگ دوم بازنشسته و کمی از یک مارتینت است

11. He may solve his problem, for example, by being a martinet.
[ترجمه ترگمان]او ممکن است مشکل خود را با عنوان مثال، حل کند
[ترجمه گوگل]او ممکن است مشکلش را حل کند، مثلا، با یک مارتینت

12. Topaz had pictured her as tall and brawny as befitted a martinet.
[ترجمه ترگمان]topaz او را به صورت بلند و قوی هیکلی تصور کرده بود که شبیه به عصا بود
[ترجمه گوگل]توپاز او را به عنوان بلند و مغرضانه به عنوان یک martinet fitted

13. Belle, on the other hand, was described by Robin's father as something of a martinet.
[ترجمه ترگمان]از طرف دیگر بل، از پدر رابین به عنوان یه چیزی که خیلی خشک بود، توصیف شد
[ترجمه گوگل]از سوی دیگر، دختر خوشگل، توسط پدر رابین به عنوان یک مارتینت توصیف شده بود

14. Thomson, A . J . and A . V. Martinet . 1986 . A Practical English Grammar. Oxford University Press.
[ترجمه ترگمان]تامسون، ای جی و ای martinet ۱۹۸۶ یک دستور زبان انگلیسی عملی انتشارات دانشگاه آکسفورد
[ترجمه گوگل]تامسون، آ ج و A V مارتینت 1986 یک دستور زبان انگلیسی کاربردی انتشارات دانشگاه آکسفورد


کلمات دیگر: