1. the knack of doing something
مهارت (یا فوت و فن) انجام چیزی
2. he has a knack of making friends
او در دوست یابی مهارت دارد.
3. it is easy to operate this machine, once you've got the knack of it
وقتی که لم این ماشین را به دست بیاوری،کار کردن با آن برایت آسان خواهد شد.
4. my typewriting used to be good, but recently i've lost the knack
ماشین نویسی من خوب بود ولی اخیرا مهارت خود را از دست داده ام.
5. He has an unerring knack of saying the wrong thing.
[ترجمه ترگمان]اون مهارت زیادی برای گفتن یه چیز اشتباه داره
[ترجمه گوگل]او توانایی بی نظیری دارد که می گوید چیزی اشتباه است
6. Some people seem to have a knack for making money.
[ترجمه ترگمان]برخی افراد به نظر می رسد استعداد کسب پول را دارند
[ترجمه گوگل]بعضی از مردم به نظر میرسد پول زیادی برای خرید دارند
7. He had the unhappy knack of making enemies in the party.
[ترجمه ترگمان]او مهارت بدش را در این جشن به وجود آورده بود
[ترجمه گوگل]او دغدغه ناخوشایندی برای ساختن دشمنان در حزب داشت
8. She has a knack of making friends.
[ترجمه ترگمان] اون استعداد درست کردن دوستاش رو داره
[ترجمه گوگل]او توانایی ساخت دوستان دارد
9. He has a knack of saying the wrong thing.
[ترجمه ترگمان]استعداد اشتباه گفتن را دارد
[ترجمه گوگل]او توانایی گفتن چیزی اشتباه است
10. The company has acquired an unhappy knack of slipping on banana skins .
[ترجمه ترگمان]شرکت در اثر لیز خوردن پوست موز، مهارت زیادی به دست آورده است
[ترجمه گوگل]این کمپانی به راحتی از پوسته موز فرار می کند
11. There is a knack in tying ropes together.
[ترجمه ترگمان] توی بستن طناب مهارت خاصی داره
[ترجمه گوگل]یک طناب را باهم ترکیب می کنیم
12. Making omelettes isn't difficult, but there's a knack to it.
[ترجمه ترگمان]املت درست کردن سخت نیست، اما مهارت در آن وجود دارد
[ترجمه گوگل]ساخت تخم مرغ ها مشکل نیست، اما به آن ها چیره شده است
13. "I have a knack for making friends, you know," she added meaningfully.
[ترجمه ترگمان]او به طرز معنی داری افزود: \" من مهارت پیدا کردن دوستانم را دارم \"
[ترجمه گوگل]او می گوید: 'من دوست داشتنی برای دوست داشتن هستم، می دانید'
14. Making omelets isn't difficult, but there's a knack to it.
[ترجمه ترگمان]املت درست کردن کار مشکلی نیست، اما مهارت در آن وجود دارد
[ترجمه گوگل]ساخت تخم مرغ ها دشوار نیست، اما به اندازه کافی از آن استفاده می شود
15. He has an uncanny knack of being able to see immediately where the problem lies.
[ترجمه ترگمان]او استعداد عجیبی دارد که بتواند فورا ببیند مشکل کجاست
[ترجمه گوگل]او توانایی بی نظیری دارد که می تواند فورا ببیند که مشکل چیست