1. We employ friendly and knowledgeable staff.
[ترجمه ترگمان]ما کارکنان دوستانه و مطلع را استخدام می کنیم
[ترجمه گوگل]ما کارکنان دوستانه و آگاهانه را استخدام می کنیم
2. Her lawyer seemed very knowledgeable and experienced.
[ترجمه ترگمان]وکیل او بسیار باهوش و باتجربه به نظر می رسید
[ترجمه گوگل]وکیل او به نظر می رسد بسیار آگاه و تجربه
3. Any knowledgeable wine merchant would be able to advise you.
[ترجمه ترگمان]هر تاجر اطلاعاتی میتونه بهت پیشنهاد کنه
[ترجمه گوگل]هر معامله گر معروف می تواند به شما توصیه کند
4. She is very knowledgeable about plants.
[ترجمه ترگمان]او نسبت به گیاهان بسیار مطلع است
[ترجمه گوگل]او درباره گیاهان بسیار آگاه است
5. Mr Winchester is impressively knowledgeable about all manner of things.
[ترجمه ترگمان]آقای وینچستر در مورد انواع چیزها به طور قابل ملاحظه ای مطلع است
[ترجمه گوگل]آقای وینچستر در مورد همه چیز از همه چیز آگاه است
6. Young Mark seems very knowledgeable and experienced for his age — definitely an old head on young shoulders.
[ترجمه ترگمان]مارک جوان به نظر بسیار باهوش می رسد و برای سن خود تجربه می کند - قطعا یک سر پیر بر روی شانه های جوان
[ترجمه گوگل]علامت جوان به نظر می رسد بسیار آگاه و تجربه شده برای سن خود - قطعا یک سر قدیمی در شانه های جوان است
7. He's very knowledgeable about German literature.
[ترجمه ترگمان]او در مورد ادبیات آلمان بسیار مطلع است
[ترجمه گوگل]او درباره ادبیات آلمان بسیار آگاه است
8. He's quite knowledgeable about the theatre.
[ترجمه ترگمان]او در مورد این نمایش کاملا مطلع است
[ترجمه گوگل]او درباره تئاتر کاملا آگاه است
9. Cocaine addicts get specialized support from knowledgeable staff.
[ترجمه ترگمان]معتادان کوکائین از کارکنان آگاه پشتیبانی تخصصی می گیرند
[ترجمه گوگل]معتادان کوکائین از کارکنان متخصص پشتیبانی می کنند
10. We had a knowledgeable guide in the person of George Adams.
[ترجمه ترگمان]ما راهنمای خوبی در مورد فرد جورج آدامز داشتیم
[ترجمه گوگل]ما در جورج آدامز راهنمای خوبی داشتیم
11. Gradually the band became more knowledgeable about the business dealings in the music industry.
[ترجمه ترگمان]به تدریج گروه در مورد معاملات تجاری در صنعت موسیقی اطلاعات بیشتری کسب کرد
[ترجمه گوگل]به تدریج این گروه بیشتر درباره معامله های تجاری در صنعت موسیقی آگاه شد
12. The troops were very knowledgeable and impressed me with their actions.
[ترجمه ترگمان]سربازان بسیار آگاه بودند و با اعمال آن ها مرا تحت تاثیر قرار دادند
[ترجمه گوگل]سربازان بسیار آگاه بودند و با اقدامات من تحت تاثیر قرار گرفتند
13. Penelope became the aggressor, tactful, knowledgeable, sure as the lover.
[ترجمه ترگمان]پنه لوپه به طرف متجاوز، مو دب، دانا و مطمئن به عنوان عاشق تبدیل شد
[ترجمه گوگل]پنه لوپه به عنوان متجاوز، متکبر، آگاه و متقاعد شد
14. If you keep a horse, regular, knowledgeable inspection of its feet is essential for its well-being.
[ترجمه ترگمان]اگر یک اسب را نگاه دارید، بازرسی منظم و آگاه از پاهای آن برای سلامتی اش ضروری است
[ترجمه گوگل]اگر شما یک اسب را نگه دارید، بازرسی منظم و معقول از پاهای آن برای سلامتی او ضروری است
15. The work force is more knowledgeable than they have ever been about business needs and customer needs.
[ترجمه ترگمان]نیروی کار اطلاعات بیشتری نسبت به نیازهای کسب وکار و نیازهای مشتری دارد
[ترجمه گوگل]نیروی کار آگاهتر از آنچه که تا به حال در مورد نیازهای تجاری و نیازهای مشتریان بوده است