کلمه جو
صفحه اصلی

knockout


معنی : ضربه فنی، ضربت قاطع، ویران کردن، از پا در اوردن، ضربه فنی کردن
معانی دیگر : (مشت یا ضربه و غیره) از پای درآورنده، جانانه، کوبنده، (مشت بازی) ضربه فنی (technical knockout هم می گویند)، مشت زنی با ضربت بیهوش کننده ای حریف رابزمین زدن، ممتاز، عالی، 1- (مشت زنی) ضربه ی فنی کردن، حریف را از پای درآوردن (به طوری که پیش از ده شماره نتواند بلند شود) 2- بیهوش کردن، ازحال بردن، فرو کوفتن 3- خسته کردن 4- شکست دادن، نابود کردن 5- با شتاب و بی دقتی انجام دادن یا نوشتن 6- (خودمانی)هیجان زده و محظوظ کردن، ناتوان سازنده، زمین زن، بیرون اندازنده، درمشت بازی شکست بامشت

انگلیسی به فارسی

ناک اوت، ضربه فنی، ضربت قاطع، ضربه فنی کردن، از پا در اوردن، ویران کردن


(مشت زنی) با ضربت بیهوش کننده ای حریف را بزمین زدن،ضربه فنی، ضربه فنی کردن، از پا در آوردن، ویران کردن، ضربت قاطع، ممتاز، عالی


انگلیسی به انگلیسی

• act of incapacitating an opponent (boxing); knockout blow (boxing); great success; attractive woman (slang); tranquilizing drug (slang)
stunning, amazing, impressive
in boxing, a knockout is a blow that makes one of the boxers fall to the floor and unable to stand up before the referee has counted to ten.
a knockout competition is one in which the winner of each match goes on to the next round, until one competitor or team is the winner.
amaze; defeat in a contest; final punch (boxing); hit someone so hard that they lose consciousness

اسم ( noun )
(1) تعریف: the act of striking a person down and rendering him or her unconscious.

(2) تعریف: in boxing, the act of defeating an opponent by knocking him down for a count of ten; KO. (See technical knockout.)

(3) تعریف: (informal) an unusually attractive or impressive person or object.
مشابه: beauty

- Her new car is a knockout.
[ترجمه ترگمان] اتومبیل جدید او ضربه فنی است
[ترجمه گوگل] اتومبیل جدید او یک نابودی است

دیکشنری تخصصی

[کامپیوتر] ویران کردن ؛ از بین بردن - ناحیه ای که رنگ زیرین آن برداشته می شود تا رنگ رویی بتواند خالص باقی بماند. برخی از برنامه های نشر رومیزی هنگام آماده سازی فایلها برای کپی بر روی یک نشریه ی چاپی، این عمل را به طور خودکار انجام می دهند.
[برق و الکترونیک] قرصی به قطر حدود 2 سانتی متر که بخشی از آن سوراخ دار است و در اطراف یا پایین جعبه یا قفسه ی تجهیزات الکتریکی قرار داده می شود .برای عبور دادن کابل تغذیه و اتصال بست در مناسبترین نقطه ،می توان به راحتی این قرص را با چکش یا پیچ گوشتی از جای خود برداشت .

مترادف و متضاد

ضربه فنی (اسم)
kayo, knockout, ko

ضربت قاطع (اسم)
kayo, knockout, sockdolager

ویران کردن (فعل)
desolate, destroy, harry, ravage, rubble, throw, demolish, havoc, raze, devastate, ruinate, kayo, knockout

از پا در اوردن (فعل)
wash out, fag, wear down, kayo, knockout

ضربه فنی کردن (فعل)
kayo, knockout, ko

a blow that knocks unconscious


Synonyms: knockout blow, finishing blow, final blow, technical knockout, TKO, coup de grace, KO, kayo, cold pack, hearts and flowers, blow


a striking person or thing


Synonyms: sensation, smash, stunner, beauty, gem, success, belle, eyeful, looker, vision


جملات نمونه

1. he took the fight by a knockout
با ضربه ی فنی در مسابقه ی مشت زنی برنده شد.

2. The fight ended in a knockout.
[ترجمه Alireza] نبرد با یک ضربه قاطع پایان یافت
[ترجمه ترگمان]جنگ در یک مرحله حذفی به پایان رسید
[ترجمه گوگل]مبارزه به پایان رسید

3. He delivered a knockout blow to all of his rivals.
[ترجمه ترگمان]او یک ضربه حذفی را به تمام رقبای خود وارد کرد
[ترجمه گوگل]او به همه رقبای خود ضربه ای ناکام گذاشت

4. The tournament is a straight knockout.
[ترجمه ] مسابقات قهرمانی به طور مستقیم برگزار می شود
[ترجمه ترگمان]این تورنمنت یک ناک اوت کامل است
[ترجمه گوگل]مسابقات قهرمانی مستقیم است

5. She was a knockout in navy and scarlet.
[ترجمه ترگمان]او در نیروی دریایی و سرخ بسیار عالی بود
[ترجمه گوگل]او ناخودآگاه در دریایی و قرمز بود

6. The match ended in knockout in the fifth round.
[ترجمه ترگمان]مسابقه در دور پنجم به مرحله حذفی ختم شد
[ترجمه گوگل]این مسابقه در دور پنجم به پایان رسید

7. High interest rates have been a knockout blow to the business.
[ترجمه ترگمان]نرخ سود بالا یک ضربه حذفی به این کسب وکار است
[ترجمه گوگل]نرخ بهره بالا یک ضربه نابودی به کسب و کار بوده است

8. Janet is a knockout.
[ترجمه ترگمان]ژانت یک ضربه فنی است
[ترجمه گوگل]Janet یک امتیاز است

9. And then, as if to deliver the knockout blow to his scheme, the phone rang.
[ترجمه ترگمان]و بعد، طوری که انگار می خواست ضربه محکمی به نقشه خود بزند، تلفن زنگ خورد
[ترجمه گوگل]و پس از آن، به نظر می رسد که به ضرب و شتم خاتمه دادن به طرح خود، تلفن زنگ زد

10. She's an absolute knockout.
[ترجمه ترگمان]او واقعا عالی است
[ترجمه گوگل]او یک شکست مطلق است

11. That seven eighty-one was like a knockout punch.
[ترجمه ترگمان]ان هفت و هشتاد و یک مشت مشت بود
[ترجمه گوگل]این هفت هشتاد و یک مثل پانچ نابود شد

12. A fight could end three ways: by knockout, surrender or by intervention of the referee.
[ترجمه ترگمان]یک مبارزه می تواند به سه طریق خاتمه یابد: با ضربه فنی، تسلیم شدن یا با مداخله داور
[ترجمه گوگل]مبارزه می تواند سه راه را به پایان برساند: با نابودی، تسلیم شدن یا مداخله داور

13. She was a knockout in gym shorts.
[ترجمه ترگمان] اون با شورت ورزشی خیلی عالی بود
[ترجمه گوگل]او در کمپ ورزش کوتاه بود

14. Five-a-side knockout football competition - charge an entry fee.
[ترجمه ترگمان]پنج تیم حذفی فوتبال در دو طرف این کشور هزینه ورود به تیم را دریافت می کنند
[ترجمه گوگل]مسابقات فوتبال جام حذفی پنج نفره - اتهام هزینه ورود

15. It was a knockout punch of which Indurain, Hinault or Merckx would have been proud.
[ترجمه ترگمان]این یک مشت knockout بود که Indurain، Hinault یا Merckx به آن افتخار می کردند
[ترجمه گوگل]این پانچ ناخوشایندی بود که Indurain، Hinault یا Merckx افتخار می کرد

16. The air raids were planned to knock out communications on the ground.
[ترجمه ترگمان]حملات هوایی برای از بین بردن ارتباطات بر روی زمین برنامه ریزی شده بود
[ترجمه گوگل]حملات هوائی به منظور از بین بردن ارتباطات بر روی زمین برنامه ریزی شده بود

17. The government decided to knock out gambling.
[ترجمه ترگمان]دولت تصمیم گرفت قماربازی کند
[ترجمه گوگل]دولت تصمیم گرفت که قمار را از بین ببرد

18. When you hit them, you knock out their spindly legs and their big bodies come flying right through your windshield.
[ترجمه ترگمان]وقتی به آن ها برخورد می کنی، پاهای spindly و بدن های بزرگ آن ها از شیشه جلوی اتومبیل به پرواز درمی ایند
[ترجمه گوگل]هنگامی که شما آنها را ضربه می زنید، پاهای خود را از بین می برید و بدن های بزرگ خود را از طریق شیشه جلو اتومبیل خود پرواز می کنند

19. Even knock out a mouthful of teeth?
[ترجمه ترگمان]حتی با دهان پر از دندون؟
[ترجمه گوگل]حتی یک لقمه دندان را گم می کند؟

20. The boxer scored a knock out.
[ترجمه ترگمان]مشت زن یک ضربه را به ثمر رساند
[ترجمه گوگل]بوکسور ضربه ای از دست داد

21. Sir? What if they fail to knock out the Invid defense shields?
[ترجمه ترگمان]آقا؟ چی میشه اگه اونا موفق نشن برای دفاع از shields دفاعی بدن؟
[ترجمه گوگل]سر؟ چه می شود اگر آنها موفق به ضرب و شتم از سپر دفاع Invid؟

22. This little lady will knock out a tank at 300 yards.
[ترجمه ترگمان]این خانوم کوچولو تا ۳۰۰ یاردی یه تانک از خودش در میاره
[ترجمه گوگل]این بانوی کوچک یک تانک را در 300 متری گم می کند

23. When those gaps happen, knock out some of your to - do list.
[ترجمه ترگمان]زمانی که آن شکاف رخ می دهد، برخی از لیست کاره ای شما را از بین ببرید
[ترجمه گوگل]هنگامی که این شکاف اتفاق می افتد، برخی از فهرست خود را به انجام

24. They discovered how to inactivate, or knock out, single genes in laboratory animals.
[ترجمه ترگمان]آن ها کشف کردند که چطور غیر فعال کردن یا در زدن یک ژن در حیوانات آزمایشگاهی را کشف کنند
[ترجمه گوگل]آنها کشف کردند که چگونه ژنهای تک در حیوانات آزمایشی را غیرفعال یا نابود کنند

25. Wish you can benefit from our online sentence dictionary and make progress day by day!
[ترجمه ترگمان]ای کاش شما می توانید از فرهنگ لغت آنلاین ما بهره مند شوید و روز به روز پیشرفت کنید!
[ترجمه گوگل]آرزو می کنم که بتوانید از فرهنگ لغت حکم آنلاین ما بهره مند شوید و روز به روز پیشرفت کنید!

26. They discovered how to inactivate or knock out single genes in libratory animals.
[ترجمه ترگمان]آن ها کشف کردند که چگونه یک ژن تکی را در حیوانات libratory غیر فعال کنند یا تکه تکه کنند
[ترجمه گوگل]آنها کشف کردند که چگونه ژنهای تک در حیوانات حیوانات را غیرفعال یا نابود کنند

27. It was pointed out that, by delaying knock out to let castings slowly cool in moulds, it is possible to eliminate casting stress and to offer the last guarantee for producing hi-quality castings.
[ترجمه ترگمان]به این خاطر نشان داده شد که با به تاخیر انداختن در دادن در قالب های کوچک به آرامی در قالب های مختلف، حذف استرس ریخته گری و عرضه آخرین تضمین برای تولید castings با کیفیت بالا امکان پذیر است
[ترجمه گوگل]با توجه به این امر، با تاخیر افتادن از بین بردن ضربه های ریخته گری به آرامی در قالب ها، می توان استرس ریخته گری را از بین برده و آخرین تضمین تولید ریخته گری با کیفیت بالا ارائه داد

28. I heard him knock out his pipe on the mantelpiece.
[ترجمه ترگمان]صدای او را شنیدم که پیپ خود را روی پیش بخاری می زد
[ترجمه گوگل]من شنیدم او لوله خود را بر روی کمربند بیرون کشید

29. He was defeated with a knock out.
[ترجمه ترگمان]او از ضربه زدن شکست خورده بود
[ترجمه گوگل]او با ضربه زدن شکست خورد

30. Raid on the city, knock out, evil tusks.
[ترجمه ترگمان]حمله حمله به شهر، تق تق دندان های شیطانی
[ترجمه گوگل]حمله به شهر، دست کشیدن، تاسک زشت

پیشنهاد کاربران

ورودی کابل در جعبه تقسیم برق

علاوه بر معانی فوق:
عامیانه ) شخص یا چیز بسیار جذاب و گیرا!
زیبا، خوشگل، لعبت، دلبر، دلکش!
( منظور زیبایی و جذابیتی که هوش از سر می برد، خوشگلی مدهوش کننده! )
( تو فارسی خودمونی هم داریم مثلا وقتی میگیم طرف از بس خوشگله هوش از سر آدم می پره، یا آدم غش میکنه )
She's a real knockout
اون یک خوشگل واقعیه!
Her new car is a knockout
ماشین جدیدش یه لعبته!

علاوه بر معانی فوق:
از بین بردن، ویران کردن، از مدار خارج کردن!
As the tree was falling, it hit some electricity cables and knocked out the power in the neighbourhood
موقع افتادن درخت، اون به بعضی از کابلهای برق برخورد کرد و برق محله را از مدار خارج کرد!

پوشش قابل برداشت ورودی کابل به جعبه تقسیم یا تابلوی برق

Knockout competition : رقابت حذفی

ضربه فنی
ناک اوت
شکست
ممتاز، عالی

دخل یه کاری یا چیزی یا کسی را آوردن ( کاری را به اتمام رسوندن )
از شر انجام کاری خلاص شدن/راحت شدن
مثال:
Right after I knock out these load of works I make my way home
سریع بعد از اینکه دخل اینهمه کارو بیارم ( این کارا رو تموم کنم ) میزنم میرم خونه
بلافاصله بعد از اینکه از شر این کارا راحت بشم میزنم میرم سمت خونه/سر خرو کج میکنم سمت خونه

Finisher

از کار انداختن

جانانه - کوبنده - عالی ( صفت ) - ضربه فنی - ( اسم )
ضربه فنی کردن ( فعل )

از دور خارج کردن

ضربه فنی

He just got knocked up by mike tyson : توسط مایک تایسون ناک اوت شد

هیجان زده یاشد و شوکه شدن.

Make sb become unconscious or make them fall asleep
بیهوش کردن/شدن
The drugs knocked him out.




علاوه بر معانی ذکر شده توسط دوستان، مفهوم تمام کردن و با موفقیت به پایان رسانیدن را هم دارد.
مثال: Together, we knocked out the counter terrorism speech fairly quickly
معنی: با هم [نوشتن متن] سخنرانی[پیرامون موضوع] ضد تروریسم را نسبتا سریع تمام کردیم.


کلمات دیگر: