1. make up leeway
(انگلیس - عامیانه) وقت از دست رفته را جبران کردن،عقب افتادگی را جبران کردن
2. the new law has reduced the merchants' leeway
قانون جدید آزادی عمل بازرگانان را کم کرده است.
3. The government does not have much leeway in foreign policy.
[ترجمه ترگمان]دولت آزادی عمل زیادی در سیاست خارجی ندارد
[ترجمه گوگل]دولت در سیاست خارجی به راحتی نمی تواند عمل کند
4. It doesn't give you much leeway, does it?
[ترجمه ترگمان]این کار به تو هیچ وقت راه نمی دهد، مگر نه؟
[ترجمه گوگل]این به شما اجازه نمی دهد چندین کار را انجام دهد؟
5. This itinerary leaves us plenty of leeway.
[ترجمه ترگمان]این خط سیر به مقدار زیادی حرکت میکنه
[ترجمه گوگل]این برنامه سفر ما را به اندازه کافی آزاد می کند
6. Local councils will be given some leeway as to how they implement the legislation.
[ترجمه ترگمان]به شوراهای محلی در رابطه با نحوه اجرای این قانون، آزادی عمل خواهند داد
[ترجمه گوگل]شوراهای محلی به نحوی که قانون را اجرا می کنند، در اختیار آنها قرار می گیرد
7. Rarely do schoolteachers have leeway to teach classes the way they want.
[ترجمه ترگمان]به ندرت معلمان مدرسه راهی برای آموزش نحوه تدریس در کلاس ها ندارند
[ترجمه گوگل]به ندرت، دانش آموزان مدارس به راحتی می توانند کلاس های خود را به نحوی که می خواهند آموزش دهند
8. He's got a lot of leeway to make up in his studies after his illness.
[ترجمه ترگمان]او پس از بیماریش از آزادی عمل زیادی برخوردار است
[ترجمه گوگل]او پس از بیماری خود در تحصیلاتش توانایی زیادی در اختیار دارد
9. There is a lot of leeway to make up after the holiday period.
[ترجمه ترگمان]پس از دوره تعطیلات، راه گریزی زیادی وجود دارد
[ترجمه گوگل]پس از دوره تعطیلات، امکان پذیر است
10. Try to give teenagers more leeway to make their own decisions.
[ترجمه ترگمان]سعی کنید به نوجوانان آزادی بیشتری بدهید تا تصمیمات خود را اتخاذ کنند
[ترجمه گوگل]سعی کنید نوجوانان را به تصمیم گیری های خود بسپارید
11. He's unlikely to make up the leeway at this stage of the race.
[ترجمه ترگمان]بعید است که در این مرحله از مسابقه راه گریزی پیدا کند
[ترجمه گوگل]او بعید به نظر می رسد که در این مرحله از مسابقات حضور پیدا کند
12. There is no leeway in this case!
[ترجمه ترگمان]در این مورد هیچ راه گریزی نیست
[ترجمه گوگل]در این مورد هیچ اختیاری وجود ندارد!
13. This is a demanding undertaking that allows little leeway for the fragility of those attempting it.
[ترجمه ترگمان]این یک اقدام طاقت فرسا است که اجازه می دهد آزادی عمل کمی برای شکنندگی کسانی که آن را انجام می دهند، فراهم کند
[ترجمه گوگل]این یک تعهد سختگیرانه است که اجازه می دهد کمی برای شکنندگی کسانی که تلاش می کنند
14. But bureaucrats have scant leeway to exercise judgment.
[ترجمه ترگمان]اما کارمندان دولت آزادی عمل کمتری دارند تا قضاوت را تمرین کنند
[ترجمه گوگل]اما بوروکرات ها به راحتی می توانند قضاوت کنند
15. In fact, the anomalous status gave him greater leeway.
[ترجمه ترگمان]در حقیقت، وضعیت غیرعادی آزادی عمل بیشتری به او می داد
[ترجمه گوگل]در حقیقت، وضعیت غیرعادی به او اجازه داد که بیشترین اختیاری را داشته باشد