1. the latter part of the year
بخش پایانی سال
2. the latter stages of this process
مراحل پایانی این فرایند
3. the second volume deals with latter events
جلد دوم با رویدادهای اخیر سر و کار دارد.
4. she wrote these poems in the latter part of her life
او این اشعار را در ایام آخر عمرش نوشت.
5. this plant's foliation lasts until the latter parts of autumn
برگ دهی این گیاه تا اواخر پاییز ادامه دارد.
6. hassan and hossein are twins, but the latter is shorter than the former
حسن و حسین دوقلو هستند ولی دومی از اولی کوتاه تر است.
7. hassan and hossein are twins, but the former is taller than the latter
حسن و حسین دوقلو هستند ولی اولی از دومی بلندتر است.
8. Did he walk or swim? The latter seems unlikely.
[ترجمه ترگمان]راه می رفت یا شنا می کرد؟ به نظر بعید میاد
[ترجمه گوگل]آیا او راه می رفت یا شنا می کرد؟ این به نظر بعید است
9. Of the two choices, I prefer the latter.
[ترجمه ترگمان]از بین این دو انتخاب من دومی را ترجیح می دهم
[ترجمه گوگل]از دو گزینه، من ترجیح می دهم
10. Of the two the latter is far better than the former.
[ترجمه ترگمان]بین دو نفر اخیر خیلی بهتر از سابق است
[ترجمه گوگل]از دو مورد دوم خیلی بهتر از گذشته است
11. He had to pinch-hit for John when the latter was ill.
[ترجمه ترگمان]وقتی که بیمار بیمار شد باید به جان جان ضربه می زد
[ترجمه گوگل]او هنگامی که دچار بیماری شد، مجبور به زدن ضربه زدن به جان شد
12. She was born in the latter half of the eighteenth century.
[ترجمه ترگمان]او در نیمه دوم قرن هجدهم به دنیا آمد
[ترجمه گوگل]او در نیمه دوم قرن هجدهم متولد شد
13. In the latter stages of the fight he began to tire.
[ترجمه ترگمان]در آخرین مراحل نبرد خسته شد
[ترجمه گوگل]در مراحل بعدی مبارزه او شروع به تیر کردن کرد
14. The latter part of the debate concentrated on abortion.
[ترجمه ترگمان]دومین قسمت مباحثات در مورد سقط جنین متمرکز بود
[ترجمه گوگل]بخش دوم بحث بر سقط جنین تمرکز کرد
15. The latter point is the most important.
[ترجمه ترگمان]نکته دوم از همه مهم تر است
[ترجمه گوگل]نقطه دوم مهم ترین است
16. I would unhesitatingly choose the latter option.
[ترجمه ترگمان]من بدون تردید گزینه دوم را انتخاب می کنم
[ترجمه گوگل]من بدون هیچ زحمتی گزینه دوم را انتخاب می کنم
17. He presented two solutions. The latter seems much better.
[ترجمه ترگمان]او دو راه حل ارائه کرد دومی خیلی بهتر به نظر می رسد
[ترجمه گوگل]او دو راه حل ارائه داد این به نظر می رسد بسیار بهتر است
18. Celebrations are planned for the latter part of November.
[ترجمه ترگمان]جشن ها برای نیمه دوم نوامبر برنامه ریزی شده اند
[ترجمه گوگل]جشن ها در بخش دوم ماه نوامبر برنامه ریزی شده اند
19. The area was resettled in the latter half of the century.
[ترجمه ترگمان]این منطقه در نیمه دوم قرن دوباره اسکان داده شد
[ترجمه گوگل]این ناحیه در نیمه دوم قرن بیستم اسکان داده شد