1. a kite soared into the air
بادبادک در هوا اوج گرفت.
2. the kite was blown aloft by the wind
بادبادک با وزش باد به هوا رفت.
3. he tailed a kite for his son
برای پسرش به یک بادبادک دنباله چسباند.
4. to fly a kite
بادبادک هوا کردن
5. go fly a kite
(عامیانه) برو دنبال کارت،دست از سرم بردار
6. i sent up a kite
یک بادبادک هوا کردم.
7. the tail of a kite
دنباله ی بادبادک
8. every night, i used to kite around the streets with the other kids
هرشب با سایر بچه ها در خیابان ها پرسه می زدم.
9. the balloon hung below the clouds like a gigantic kite
بالون همچون بادبادک غول آسایی زیر ابرها معلق بود.
10. Give me that roll of string for my kite.
[ترجمه ترگمان] اون حلقه نخ رو به من بده
[ترجمه گوگل]به من رول رشته برای بادبادک من بدهید
11. My brother is flying a kite in the park.
[ترجمه ترگمان] برادرم توی پارک یه کایت پرواز میکنه
[ترجمه گوگل]برادر من یک بادبادک در پارک پرواز می کند
12. The kite swept back and forth in a figure of eight.
[ترجمه ترگمان]بادبادک بعد از هشت قدم به عقب و جلو حرکت کرد
[ترجمه گوگل]کیت در هشتاد و نهم به عقب و جلو حرکت کرد
13. John wants to fly his new stunt kite.
[ترجمه ترگمان]جان \"می خواد کایت جدیدش رو ببره\"
[ترجمه گوگل]جان می خواهد به کایت شیرین کاری جدید خود پرواز کند
14. The child tailed his kite.
[ترجمه ترگمان]بچه بادبادک را دنبال می کرد
[ترجمه گوگل]کودک با صدای بلند گفت:
15. The girl let the kite fly to the sky by paying out the string.
[ترجمه ترگمان]دختر با پرداخت نخ بادبادک را به آسمان برد
[ترجمه گوگل]دختر با اجازه دادن به رشته، بادبادک را به آسمان پرواز می کند
16. The kite grew smaller and smaller and finally disappeared altogether.
[ترجمه ترگمان]بادبادک کوچک تر و کوچک تر شد و بالاخره یکسره ناپدید شد
[ترجمه گوگل]بادبادک کوچکتر و کوچکتر شد و در نهایت ناپدید شد
17. They watched the kite fall back to earth.
[ترجمه ترگمان]آن ها بادبادک را تماشا کردند که به زمین افتادند
[ترجمه گوگل]آنها بادبادک را به زمین انداختند