کلمه جو
صفحه اصلی

magisterial


معنی : امرانه، دیکتاتوروار، دارای اختیار
معانی دیگر : رجوع شود به: masterful، وابسته به قاضی یا دادگاه بخش، رسمی، معتبر، سلطه گر، مطلق

انگلیسی به فارسی

امرانه، دیکتاتوروار، مطلق، دارای اختیار


انگلیسی به انگلیسی

صفت ( adjective )
مشتقات: magisterially (adv.)
(1) تعریف: of the nature of an intellectual master or authority such as a professor or scholar.
مشابه: authoritative, commanding, masterful, masterly

- She has written a magisterial treatment of modern philosophy.
[ترجمه ترگمان] او استاد فلسفه جدید است
[ترجمه گوگل] او یک درمان مدرن فلسفی مدرن را نوشته است

(2) تعریف: arrogantly dominating.
مترادف: imperious, overbearing
مشابه: authoritarian, autocratic, dictatorial, domineering, lordly

- He delivers his opinions with a magisterial air that everyone resents.
[ترجمه ترگمان] او نظرات خود را با لحنی magisterial بیان می کند که همه عصبانی هستند
[ترجمه گوگل] او نظرات خود را با یک هواپیما اعمال می کند که همه از آن خشمگین هستند

• of or pertaining to a master or teacher; authoritative; imperious, domineering; of or pertaining to a magistrate or to a magistrate's office
if your behaviour or manner is magisterial, you act or speak as if you were in a position of authority; a formal word.
magisterial also means relating to a magistrate; a formal word.

مترادف و متضاد

امرانه (صفت)
imperious, magistral, high-handed, magisterial, peremptory

دیکتاتور وار (صفت)
magisterial

دارای اختیار (صفت)
magisterial

جملات نمونه

1. He talked with the magisterial authority of the head of the family.
[ترجمه ترگمان]او با مقامات رسمی رئیس خانواده صحبت می کرد
[ترجمه گوگل]او با مسئولیت کارشناسی ارشد خانواده صحبت کرد

2. Magisterial permission is necessary for any public gathering.
[ترجمه ترگمان]مجوز magisterial برای هر اجتماع عمومی ضروری است
[ترجمه گوگل]مجوز Magisterial برای هر جلسه عمومی ضروری است

3. Magisterial palaces and impressive churches sit alongside simple, scenic quaysides and straw-hatted gondoliers.
[ترجمه ترگمان]کاخ های magisterial و کلیساهای پر ابهت در کنار gondoliers زیبا، زیبا و با کلاه حصیری هستند
[ترجمه گوگل]کاخ های مدرن و کلیساهای چشمگیر در کنار امتداد خیابان های ساده، منظره ای و گاندولر های کوهنوردی نشسته اند

4. Finkelstein wrote a magisterial essay on the subject.
[ترجمه ترگمان]فینکلشتاین مقاله ای درباره این موضوع نوشت
[ترجمه گوگل]فینکلستین مقاله مقدماتی در مورد این موضوع نوشت

5. The youth carries the symbols of magisterial office.
[ترجمه ترگمان]این جوان نمادهای اداری را در اختیار دارد
[ترجمه گوگل]جوانان علامت های اداره کار را بر عهده دارند

6. In a magisterial tone he announced the Chaplain's arrival.
[ترجمه ترگمان]او با لحنی رسمی اعلام کرد: لرد عزریل داره وارد می شه
[ترجمه گوگل]در یک لحظه، او اعلام کرد که ورود شاهانه است

7. A few places, allow magisterial one makes.
[ترجمه ترگمان]خیلی جاها این اجازه را به magisterial می دهد
[ترجمه گوگل]چند مکان، اجازه می دهد که کارشناسی ارشد انجام می شود

8. Mr Sen's latest book answers both difficulties in magisterial style.
[ترجمه ترگمان]آخرین کتاب آقای سن هر دو مشکلات را به سبک magisterial پاسخ می دهد
[ترجمه گوگل]آخرین کتاب آقای Sen، هر دو مشکل را در سبک کارشناسی ارزیابی می کند

9. Not a little while, magisterial call authority: " Jump! "
[ترجمه ترگمان]کمی بعد، magisterial به قدرت گفت: \"بپر!\"
[ترجمه گوگل]کمی کم، مجوز تماس با کارمند: 'پرش! '

10. Magisterial the arrow injury that asked a surgeon to treat him.
[ترجمه ترگمان]زخم تیر که از یه جراح خواسته که درمانش کنه
[ترجمه گوگل]Magisterial آسیب فلش که خواسته جراح برای درمان او

11. First lieutenant: Be who teaches you such style magisterial?
[ترجمه ترگمان]ستوان اول: چه کسی به شما چنین سبکی را یاد می دهد؟
[ترجمه گوگل]اول شخص: آیا کسی که شما را به عنوان مدرک تحصیلی آموزش می دهد؟

12. The report is magisterial, I got sore throat, cannot go back on time.
[ترجمه ترگمان]گزارش رسمی این است که من گلو درد دارم و نمی توانم به موقع برگردم
[ترجمه گوگل]گزارش محرمانه است، من گلو درد دارم، نمی توانم به موقع بروم

13. Magisterial: " If resemble you such, how will produce a war do? "
[ترجمه ترگمان]magisterial: \"اگر به شما شبیه است، چگونه یک جنگ را تولید خواهید کرد؟\"
[ترجمه گوگل]Magisterial: اگر چنین شبیه باشد، چگونه جنگ را ایجاد خواهد کرد؟ '

14. Magisterial ask him: " Did you marry? "
[ترجمه ترگمان]magisterial از او پرسیدند: \"آیا تو ازدواج کردی؟\"
[ترجمه گوگل]مأمورین می پرسند: «آیا ازدواج کردید؟ '

پیشنهاد کاربران

رسمی - قانونی

حرفه ای

رسمی

– a magisterial pronouncement
– He wrote a magisterial essay on the subject
– Magisterial permission is necessary for any public gathering


کلمات دیگر: