کلمه جو
صفحه اصلی

lambent


معنی : نرم، دارای روشنایی ملایم
معانی دیگر : کم نور، دارای نور ملایم، (شعله) ملایم، شعله ور (به طور ملایم)، ملایم

انگلیسی به فارسی

ملایم، نرم، دارای روشنایی ملایم


لامنت، دارای روشنایی ملایم، نرم


انگلیسی به انگلیسی

صفت ( adjective )
مشتقات: lambently (adv.)
(1) تعریف: flickering or playing lightly over a surface, as light or flame.

(2) تعریف: playful and brilliant, as wit.

(3) تعریف: glowing softly.

- On this misty night, a lambent haze blanketed the city.
[ترجمه ترگمان] در این شب مه آلود یک مه لرزان روی شهر را پوشانده بود
[ترجمه گوگل] در این شب غم انگیز، یک لامپ مهتاب شهر را پوشانده است

• glowing, flickering; shining softly; fluttering lightly, playful (of light, fire)

مترادف و متضاد

نرم (صفت)
slick, fine, effeminate, supple, suave, sleek, mellow, soft, tractable, downy, limp, floppy, smooth, limber, spongy, pliant, flexible, lubricious, flexuous, cottony, fluffy, tractile, treatable, plastic, glace, flabby, plumy, lissom, lissome, lithesome, lithe, flexural, sequacious, levigated, silky, irrefrangible, lambent, sericeous, silken

دارای روشنایی ملایم (صفت)
lambent

جملات نمونه

1. a lambent sky
آسمان کم نور

2. "its tranquil streets, bathed in the lambent green of budding trees" (James C. McKinley).
[ترجمه ترگمان]\"خیابان های آرام آن، با نور ملایم و ملایم درختان در حال شکوفه دادن\" (جیمز سی) (مک کینلی)
[ترجمه گوگل]'خیابان های آرام آن، در سبز لامبوت درختان جوانه زده اند' (جیمز C McKinley)

3. How the bright fascinating lambent flames of it, in every age and.
[ترجمه ترگمان]در هر عصر و هر سال نوری درخشان و درخشان آن را روشن می کرد
[ترجمه گوگل]چگونه شعله های شگفت انگیزی جذاب از آن، در هر سنی و

4. With dilated form and lambent eyes watch'd you.
[ترجمه ترگمان]با شکل وسیع و چشمان لرزان به تو نگاه می کند
[ترجمه گوگل]با شکل دایره ای و چشمان لامبسته شما را تماشا کرد

5. There was a continual play of lambent fire about his eyes.
[ترجمه ترگمان]یک بازی مداوم آتش ملایم در چشمانش دیده می شد
[ترجمه گوگل]یک بازی مستمر از آتش سوزی در مورد چشمانش وجود داشت

6. Her yellow lambent eyes were surrounded by dark patches of skin that could have been bruises or shadows.
[ترجمه ترگمان]چشمان زردش را با لکه های تیره پوست احاطه کرده بود که می توانست کبودی یا سایه داشته باشد
[ترجمه گوگل]چشمهای زرد آن زده شده توسط تکه های تاریک پوست که می تواند کبودی یا سایه باشد، احاطه شده است

7. Sharp textural niceties, too, from the first violin's drunken smudges to the lambent clatter of piano, harp and percussion.
[ترجمه ترگمان]خطوط شارپ هم که از اولین سوت ویل ون به صدای تلق تلق، چنگ و طبل به گوش می رسید
[ترجمه گوگل]شفافیت بافت طبیعی، از اولین لکه های مضطرب از ویولون، به لرزه ای از پیانو، هارپ و کوسه ها

8. Her knowledge of love was purely theoretical, and she conceived of it as lambent flame, gentle as the fall of dew or the ripple of quiet water, and cool as the velvet-dark of summer nights.
[ترجمه ترگمان]دانش او از عشق تماما نظری بود و آن را همچون شعله ای لرزان و ملایم همچون سقوط شبنم یا موج آب آرام و خنک در شب های تابستان
[ترجمه گوگل]دانش خود را از عشق صرفا نظری بود، و او آن را به عنوان شعله ی لمسی، ملایم به عنوان سقوط شبنم یا موجی از آب آرام، و سرد به عنوان مخملی تاریک از شب تابستان

9. Her knowledge of love was purely theoretical, and she conceived of it as lambent flame, gentle as the fall of dew or the ripple of quiet water, and cool as velvet-dark of summer nights.
[ترجمه ترگمان]دانش او از عشق تماما نظری بود و آن را همچون شعله ای لرزان و ملایم همچون سقوط شبنم یا موج آب آرام و خنک در شب های تابستان
[ترجمه گوگل]دانش خود را از عشق صرفا نظری بود و او آن را به عنوان شعله ی لمسی، ملایم به عنوان سقوط شبنم و یا موج دار از آب آرام، و سرد به عنوان مخملی تاریک از شب تابستان

10. "Sir, I. . . " started Khadgar, smiling and half-rising from his chair. Then he saw that the master mage'shair was in disarray, and his lambent green eyes were wide and angry.
[ترجمه ترگمان]آقا، من \"Khadgar\" رو شروع کردم، لبخند زدم و از روی صندلی اش بلند شدم سپس متوجه شد که لرد لاس shair درهم و آشفته است، و چشمان سبز روشنش گشاد و خشمگین بودند
[ترجمه گوگل]'سر، I خجگر را آغاز کرد، لبخند زد و نیمه بلند از صندلی اش سپس او را دید که ارباب mage'shair نگران بود، و چشم او سبز چشم گسترده و عصبانی بود

a lambent sky

آسمان کم‌نور


پیشنهاد کاربران

روشنایی ملایم. ارام و خوشایند


کلمات دیگر: