کلمه جو
صفحه اصلی

justly


معنی : منصفانه، عادلانه
معانی دیگر : دادورانه، دادگرانه، به درستی، حقا، انصافا، با استحقاق، بحق، درست، بدرستی

انگلیسی به فارسی

منصفانه، دادورانه، دادگرانه، عادلانه


به درستی


به حق، بسزا، با استحقاق


درست است، عادلانه، منصفانه


انگلیسی به انگلیسی

قید ( adverb )
(1) تعریف: with justice or fairness.
متضاد: unfairly, unjustifiably
مشابه: fairly

- She hoped that the court would treat her son justly.
[ترجمه ترگمان] امیدوار بود که دادگاه به حق با پسرش رفتار کند
[ترجمه گوگل] او امیدوار بود که دادگاه به درستی با پسرش رفتار کند

(2) تعریف: deservedly.

- It is justly called the best restaurant in the city.
[ترجمه ترگمان] این رستوران به حق به عنوان بهترین رستوران در شهر شناخته می شود
[ترجمه گوگل] به درستی بهترین رستوران در شهر نامیده می شود

• equitably, fairly, honestly; properly, correctly; exactly, precisely (dialect)

مترادف و متضاد

منصفانه (قید)
even-handedly, fairly, justly

عادلانه (قید)
justly

Synonyms: accurately, befittingly, beneficently, benevolently, benignly, candidly, charitably, correctly, decently, decorously, duly, duteously, dutifully, equally, equitably, evenhandedly, fitly, fittingly, frankly, helpfully, honestly, honorably, impartially, lawfully, legally, legitimately, moderately, nicely, piously, properly, reasonably, respectably, righteously, rightfully, rightly, straightforwardly, temperately, tolerantly, unreservedly, uprightly, virtuously, well


Antonyms: unfairly, unjustly


جملات نمونه

1. to dispense the law justly
قانون را با انصاف اجرا کردن

2. Her efforts were justly rewarded with a British Empire Medal.
[ترجمه ترگمان]تلاش های او به حق با مدال امپراتوری بریتانیا پاداش داده شد
[ترجمه گوگل]تلاش هایش به درستی با مدال امپراتوری بریتانیا پاداش داده شد

3. You can be justly proud of your achievement.
[ترجمه ترگمان]می توانید به حق موفقیت خود افتخار کنید
[ترجمه گوگل]شما می توانید به طور صریح افتخار خود را از دستاوردهای خود را

4. Australians are justly proud of their native wildlife.
[ترجمه ترگمان]استرالیایی ها حقا به حیات وحش بومی خود افتخار می کنند
[ترجمه گوگل]استرالیایی ها به طور حقیقی از حیات وحش بومی خود افتخار می کنند

5. Judges and law courts dispense justice justly.
[ترجمه ترگمان]قضات و دادگاه ها به حق عدالت را رد می کنند
[ترجمه گوگل]قضات و دادگاه های قانونی عدالت را عادلانه قرار می دهند

6. The company is justly proud of its achievements.
[ترجمه ترگمان]این شرکت به حق به دستاوردهای خود افتخار می کند
[ترجمه گوگل]این شرکت به شدت از دستاوردهای خود افتخار می کند

7. The city is justly famous for its nightclubs.
[ترجمه ترگمان]این شهر به خاطر کلوپ های شبانه خود به حق شهرت دارد
[ترجمه گوگل]این شهر برای کلیساهای شبانه خود معروف است

8. He is justly unpopular with all.
[ترجمه ترگمان]او به حق منفور و منفور است
[ترجمه گوگل]او با همه چیز به طور صریح غرورآفرین است

9. We will be justly demanding equal rights at work.
[ترجمه ترگمان]ما عادلانه خواهان حقوق برابر در کار خواهیم بود
[ترجمه گوگل]ما به درستی خواهان حقوق برابر در کار خواهیم بود

10. The Province Northern Ireland is justly famous for its great natural beauty and the warmth and hospitality of its people.
[ترجمه ترگمان]استان ایرلند شمالی به خاطر زیبایی طبیعی عالی خود و گرمی و مهمان نوازی مردم آن مشهور است
[ترجمه گوگل]استان ایرلند شمالی به درستی مشهور است به زیبایی طبیعی خود و گرما و مهمان نوازی مردم آن است

11. When we fail to justly punish the criminal, the community sees justice aborted.
[ترجمه ترگمان]وقتی که ما حق مجازات جنایتکاران را نداریم، جامعه عدالت را بی نتیجه می بیند
[ترجمه گوگل]هنگامی که ما موفق به مجازات مجرمان جنایتکار می شویم، جامعه عدالت را رد می کند

12. Ministers might justly argue that in this case the dissent is also politically ambiguous, given the diverse support for the amendment.
[ترجمه ترگمان]وزیران ممکن است منصفانه استدلال کنند که در این مورد، اختلاف عقیده سیاسی مبهم است، با توجه به حمایت متنوع از این اصلاحیه
[ترجمه گوگل]وزیران می توانند به درستی اعتراض کنند که در این مورد، مخالفت ها نیز با توجه به حمایت متنوع اصلاحیه، از لحاظ سیاسی مبهم است

13. And they are justly criticized for failure to live up to the higher standards of behavior expected of role models.
[ترجمه ترگمان]و حق دارند که به خاطر شکست در برابر استانداردهای بالاتر رفتار مورد انتظار الگوهای رفتاری مورد انتقاد قرار گیرند
[ترجمه گوگل]و آنها به درستی برای ناتوانی در زندگی با استانداردهای بالاتر از انتظارات از مدل های نقش مورد انتقاد قرار می گیرند

14. They were justly punished.
[ترجمه ترگمان]آن ها به حق تنبیه شده بودند
[ترجمه گوگل]آنها مجازات شدند

15. Sierra On-Line is a software house that is justly famous for its high-quality games.
[ترجمه ترگمان]سیرا On یک خانه نرم افزاری است که به حق برگزاری بازی های باکیفیت معروف است
[ترجمه گوگل]Sierra On-Line یک خانه نرم افزاری است که به خوبی برای بازی های با کیفیت بالا مشهور است

پیشنهاد کاربران

fairly

الحق و الانصاف


کلمات دیگر: