کلمه جو
صفحه اصلی

nasalization


معنی : تودماغی کردن
معانی دیگر : تودماغی کردن

انگلیسی به فارسی

تودماغی کردن


بینی کردن، تودماغی کردن


انگلیسی به انگلیسی

• nasal sound; nasal speech (also nasalisation)

مترادف و متضاد

تو دماغی کردن (اسم)
nasalization

پیشنهاد کاربران

وقتی در یک مجموعه ی کمینه دو کلمه که تمامی اجزاشون شبیه همه ولی یکی صدای اولیش خیشومی نیست و یکی دیگه هست بهش میگن اصوات nasalization مثل کلمات meat و beat

خیشومی شدگی ( زبانشناسی )

nasalization ( زبان‏شناسی )
واژه مصوب: خیشومی شدن
تعریف: فرایندی آوایی که در طی آن به طور هم‏زمان بخشی از هوا از خیشوم و بخش دیگر از دهان خارج شود|||متـ . خیشومی‏شدگی


کلمات دیگر: