1. languishing illness
بیماری طولانی
2. she is languishing in sorrow
او دارد از غصه دق می کند.
3. they exchanged languishing glances
آنان نگاه های عاشقانه ای رد و بدل کردند.
4. After languishing in obscurity for many years, her early novels have recently been rediscovered.
[ترجمه ترگمان]رمان های اولیه او پس از آن که به مدت چندین سال در گمنامی به سر می برند، اخیرا دوباره کشف شده اند
[ترجمه گوگل]پس از سالها از بین رفتن ناخودآگاه، رمانهای او به تازگی کشف شده است
5. John has been languishing over a promotion for many years.
[ترجمه ترگمان]جان چندین سال است که در اوج ترقی است
[ترجمه گوگل]جان چند سال است که برای یک ارتقاء نیازمند است
6. The soldier is lying on the bed, languishing of wounds.
[ترجمه ترگمان]سرباز روی تخت دراز کشیده و از زخم هایی که در دست دارد افتاده است
[ترجمه گوگل]سرباز بر روی تخت دروغ می گوید و از زخم خسته شده است
7. The shares are languishing at just 46p after yesterday's fall.
[ترجمه ترگمان]سهام در ساعت ۴۶ بعد از سقوط دیروز به سر می برند
[ترجمه گوگل]سهام پس از پاییز دیروز به 46p کاهش می یابد
8. The ruling party is languishing in third place in the opinion polls.
[ترجمه ترگمان]حزب حاکم در جایگاه سوم در نظرسنجی ها قرار دارد
[ترجمه گوگل]حزب حاکم در نظرسنجی ها در رتبه سوم قرار دارد
9. Other contract proposals are languishing in the Senate, and Clinton has either vetoed or threatened to veto the rest.
[ترجمه ترگمان]پیشنهادهای قرارداد دیگری در سنا به سر می برند و کلینتون یا وتو را وتو کرده یا تهدید کرده است که بقیه را وتو خواهد کرد
[ترجمه گوگل]پیشنهادات دیگر قرارداد در مجلس سنا خسته شده است و کلینتون یا وتو می کند یا تهدید می کند که بقیه را وتو کند
10. Again the track trails off into languishing shivers and cadaverous moans.
[ترجمه ترگمان]باز هم جاده به لرزه افتاد و به جای ناله و ناله، به لرزه افتاد
[ترجمه گوگل]مجددا راه را دنبال می کنید تا نیش زدگی ها و ناله های کمرنگی را از بین ببرید
11. The bill had been languishing in committee because of opposition from Democrats and Republicans alike.
[ترجمه ترگمان]این لایحه به دلیل مخالفت دموکرات ها و جمهوریخواهان به طور یک سان در کمیته به سر برده بود
[ترجمه گوگل]این لایحه به دلیل مخالفت دموکرات ها و جمهوری خواهان به طور مساوی در کمیته بود
12. Tran spend five long years languishing in refugee camps.
[ترجمه ترگمان]تران پنج سال است که در کمپ های آوارگان بسر می برد
[ترجمه گوگل]پنج سال طول می کشد که در اردوگاه های پناهندگان می میرند
13. Sohu's stock price is languishing below Dollars 2-down from its Nasdaq listing price of Dollars last July.
[ترجمه ترگمان]قیمت سهام Sohu در زیر دلار ۲ - پایین از فهرست Nasdaq دلار در جولای گذشته، در حال کاهش است
[ترجمه گوگل]قیمت سهام Sohu در ماه ژوئیه گذشته، پایین تر از دلار است که پایین تر از قیمت لیست دلار ناسا است
14. But by the mid-aughts the commission was languishing.
[ترجمه ترگمان]اما در اواسط ماه ژوئیه کمیسیون سست شد
[ترجمه گوگل]اما در اواسط دهه فجر کمیسیون خسته شد
15. Two thousand Africans are presently languishing in jail.
[ترجمه ترگمان]دو هزار نفر افریقائی به زودی در زندان جان می دهند
[ترجمه گوگل]در حال حاضر دو هزار افریقایی در زندان هستند