کلمه جو
صفحه اصلی

languishing


معنی : بیحال شدن
معانی دیگر : مداوم، پایا، کند، حسرت آمیز، عشق آمیز، پر سوز و گداز، پژمرده، بی نشاط، رنجور، ضعیف، علیل، زار، خمود، پر سوز و گداز they exchanged languishing glances آنان نگاههای عاشقانهای رد و بدل کردند

انگلیسی به فارسی

پژمرده، بینشاط، رنجور، ضعیف، علیل، زار، خمود


مداوم، پایا، کند


حسرتآمیز، عشقآمیز، پر سوز و گداز


تیره شدن، بیحال شدن


انگلیسی به انگلیسی

• languid; weak, drooping; pining, yearning; melancholic

مترادف و متضاد

بیحال شدن (صفت)
languishing

جملات نمونه

1. languishing illness
بیماری طولانی

2. she is languishing in sorrow
او دارد از غصه دق می کند.

3. they exchanged languishing glances
آنان نگاه های عاشقانه ای رد و بدل کردند.

4. After languishing in obscurity for many years, her early novels have recently been rediscovered.
[ترجمه ترگمان]رمان های اولیه او پس از آن که به مدت چندین سال در گمنامی به سر می برند، اخیرا دوباره کشف شده اند
[ترجمه گوگل]پس از سالها از بین رفتن ناخودآگاه، رمانهای او به تازگی کشف شده است

5. John has been languishing over a promotion for many years.
[ترجمه ترگمان]جان چندین سال است که در اوج ترقی است
[ترجمه گوگل]جان چند سال است که برای یک ارتقاء نیازمند است

6. The soldier is lying on the bed, languishing of wounds.
[ترجمه ترگمان]سرباز روی تخت دراز کشیده و از زخم هایی که در دست دارد افتاده است
[ترجمه گوگل]سرباز بر روی تخت دروغ می گوید و از زخم خسته شده است

7. The shares are languishing at just 46p after yesterday's fall.
[ترجمه ترگمان]سهام در ساعت ۴۶ بعد از سقوط دیروز به سر می برند
[ترجمه گوگل]سهام پس از پاییز دیروز به 46p کاهش می یابد

8. The ruling party is languishing in third place in the opinion polls.
[ترجمه ترگمان]حزب حاکم در جایگاه سوم در نظرسنجی ها قرار دارد
[ترجمه گوگل]حزب حاکم در نظرسنجی ها در رتبه سوم قرار دارد

9. Other contract proposals are languishing in the Senate, and Clinton has either vetoed or threatened to veto the rest.
[ترجمه ترگمان]پیشنهادهای قرارداد دیگری در سنا به سر می برند و کلینتون یا وتو را وتو کرده یا تهدید کرده است که بقیه را وتو خواهد کرد
[ترجمه گوگل]پیشنهادات دیگر قرارداد در مجلس سنا خسته شده است و کلینتون یا وتو می کند یا تهدید می کند که بقیه را وتو کند

10. Again the track trails off into languishing shivers and cadaverous moans.
[ترجمه ترگمان]باز هم جاده به لرزه افتاد و به جای ناله و ناله، به لرزه افتاد
[ترجمه گوگل]مجددا راه را دنبال می کنید تا نیش زدگی ها و ناله های کمرنگی را از بین ببرید

11. The bill had been languishing in committee because of opposition from Democrats and Republicans alike.
[ترجمه ترگمان]این لایحه به دلیل مخالفت دموکرات ها و جمهوریخواهان به طور یک سان در کمیته به سر برده بود
[ترجمه گوگل]این لایحه به دلیل مخالفت دموکرات ها و جمهوری خواهان به طور مساوی در کمیته بود

12. Tran spend five long years languishing in refugee camps.
[ترجمه ترگمان]تران پنج سال است که در کمپ های آوارگان بسر می برد
[ترجمه گوگل]پنج سال طول می کشد که در اردوگاه های پناهندگان می میرند

13. Sohu's stock price is languishing below Dollars 2-down from its Nasdaq listing price of Dollars last July.
[ترجمه ترگمان]قیمت سهام Sohu در زیر دلار ۲ - پایین از فهرست Nasdaq دلار در جولای گذشته، در حال کاهش است
[ترجمه گوگل]قیمت سهام Sohu در ماه ژوئیه گذشته، پایین تر از دلار است که پایین تر از قیمت لیست دلار ناسا است

14. But by the mid-aughts the commission was languishing.
[ترجمه ترگمان]اما در اواسط ماه ژوئیه کمیسیون سست شد
[ترجمه گوگل]اما در اواسط دهه فجر کمیسیون خسته شد

15. Two thousand Africans are presently languishing in jail.
[ترجمه ترگمان]دو هزار نفر افریقائی به زودی در زندان جان می دهند
[ترجمه گوگل]در حال حاضر دو هزار افریقایی در زندان هستند

languishing illness

بیماری طولانی


They exchanged languishing glances.

آنان نگاه‌های عاشقانه‌ای رد و بدل کردند.


پیشنهاد کاربران

خمار

بیمارعشق شدن
حسرت امیز


کلمات دیگر: