کلمه جو
صفحه اصلی

manna


معنی : ترنجبین، گزانگبین، من، مائده اسمانی
معانی دیگر : (مجازی) هرچیزی که سخت مورد نیاز است و به طور غیر مترقبه فرا می رسد: نعمت خدا، من (مائده ی آسمانی که بنی اسراییل هنگام کوچ خود از مصر در بیابان سینا یافتند)

انگلیسی به فارسی

من، مائده اسمانی، (گیاه‌شناسی) ترنجبین، گزانگبین


مانا، ترنجبین، گزانگبین، من، مائده اسمانی


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
(1) تعریف: the food miraculously dropped to the Israelites during their exodus from Egypt, according to the account in the Old Testament.

(2) تعریف: an unexpected benefit; windfall.

(3) تعریف: a substance exuded by the Eurasian ash tree and related plants, formerly used as a laxative.

• food which god miraculously gave to the israelites in the wilderness (biblical); sudden or unexpected assistance; substance obtained from the eurasian ash tree and formerly used as a laxative

مترادف و متضاد

ترنجبین (اسم)
manna

گزانگبین (اسم)
manna

من (اسم)
manna

مائده اسمانی (اسم)
manna

جملات نمونه

1. the unexpected inheritance was manna to the poor family
ارثیه ی غیرمنتظره برای آن خانواده مسکین نعمت بزرگی بود.

2. Ex-forces personnel could be the manna from heaven employers are seeking.
[ترجمه ترگمان]پرسنل سابق نیروهای نظامی می توانند این manna که کارفرمایان از جانب خداوند به دنبال آن هستند باشد
[ترجمه گوگل]پرسنل نیروهای سابق می توانند مانا از آسمان کارفرمایان می خواهند

3. To the refugees, the food shipments were manna from heaven .
[ترجمه ترگمان]برای پناهندگان، محموله های غذایی از آسمان می رسد
[ترجمه گوگل]برای پناهندگان، محموله های غذایی از آسمان به منا تبدیل شده است

4. Oh, that young chap, Manna Dey!
[ترجمه ترگمان]اوه، این جوانک مو دی، او نا!
[ترجمه گوگل]اوه، آن مرد جوان، مانا دیی!

5. The gift of manna in Exodus 16 is pure miracle.
[ترجمه ترگمان]نعمت این نعمت در سفر خروج ۱۶ معجزه محض است
[ترجمه گوگل]هدیه مانا در خروج 16 معجزه خالص است

6. Sermons, like manna, he replied, must be fresh.
[ترجمه ترگمان]آقای کالینز جواب داد: همه اش Sermons، مثل manna، باید تازه باشد
[ترجمه گوگل]او پاسخ داد: خطبه ها، مانند مانا، باید تازه باشند

7. It is also manna to lawyers looking for juicy briefs in civil litigation.
[ترجمه ترگمان]این همچنین به عنوان manna برای وکلا به دنبال ارائه اطلاعات آبدار در دعوای حقوقی مدنی است
[ترجمه گوگل]همچنین منا به وکیل می باشد که به دنبال شکایت های آبدار در دادرسی های مدنی است

8. The taste of manna has gone sour on them.
[ترجمه ترگمان]مزه manna در آن ها ترش شده
[ترجمه گوگل]طعم مانا بر آنها ریخته است

9. Send your manna, Lord, Here in the desert.
[ترجمه ترگمان] manna رو بفرستین، لرد، اینجا تو بیابون
[ترجمه گوگل]مانا تو، پروردگارا، اینجا در بیابان

10. The letters are manna from heaven, filling my time and recharging my batteries.
[ترجمه ترگمان]نامه هایی که از آسمان می آید، manna از آسمان است و وقت مرا پر می کند و باتری های من را پر می کند
[ترجمه گوگل]نامه ها منا از بهشت ​​هستند، وقت من را پر می کنند و باتری های خود را شارژ می کنند

11. The activities of illegal immigrant vessels were as manna from heaven to the media who naturally gave them much publicity.
[ترجمه ترگمان]فعالیت های کشتی های مهاجر غیر قانونی به عنوان مانا از آسمان به رسانه ها بود که به طور طبیعی تبلیغات زیادی به آن ها می دادند
[ترجمه گوگل]فعالیت های غیرقانونی مهاجران مهاجر به عنوان مانا از بهشت ​​به رسانه ها بود که به طور طبیعی آنها را تبلیغ می کرد

12. The hijab is manna from heaven for politicians facing crises.
[ترجمه ترگمان]حجاب از آسمان برای سیاستمداران است که با بحران ها مواجه هستند
[ترجمه گوگل]حجاب از منظر سیاستمدارانی است که در معرض بحران قرار دارند

13. While the World Cup in South Africa is manna from heaven for soccer fans, spare a thought for those who regard "the beautiful game" as a confusing sport with complicated rules and impenetrable jargon.
[ترجمه ترگمان]در حالی که جام جهانی در آفریقای جنوبی از آسمان برای طرفداران فوتبال به دست می آید، برای کسانی که \"بازی زیبا\" را به عنوان یک ورزش گیج کننده با قوانین پیچیده و jargon غیرقابل نفوذ در نظر می گیرند، غفلت می کنند
[ترجمه گوگل]در حالی که جام جهانی آفریقای جنوبی منا از بهشت ​​برای طرفداران فوتبال است، برای کسانی که 'بازی زیبا' را به عنوان یک بازی گیج کننده با قوانین پیچیده و اصطلاحات غیر قابل نفوذ در نظر می گیرند، فکر کنید

14. The manna had to be gathered first thing every morning, or it would melt away.
[ترجمه ترگمان]این manna اولین چیزی بود که هر روز صبح در آن جمع می شد، یا ذوب می شد
[ترجمه گوگل]مانا باید اولین چیزی که هر روز صبح جمع می شود و یا از بین می رود

15. Manna was a sweet gum or resin type of bread that God supernaturally sent from Heaven.
[ترجمه ترگمان]Manna یک آدامس شیرین یا نوعی نان بود که خدا به طور supernaturally از بهشت می فرستاد
[ترجمه گوگل]منا آدامس شیرین یا رزین نوعی نان بود که خداوند متعال از بهشت ​​فرستاده شد

The unexpected inheritance was manna to the poor family.

ارثیه‌ی غیرمنتظره برای آن خانواده مسکین نعمت بزرگی بود.



کلمات دیگر: