کلمه جو
صفحه اصلی

mailbag


معنی : کیسه مراسلات پستی
معانی دیگر : کیسه ی چرمی برای حمل پست، کیسه ی محمولات پستی (mail pouch هم می گویند)، کیف پستچی

انگلیسی به فارسی

کیسه مراسلات پستی


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
(1) تعریف: a large bag with a shoulder strap used by one who delivers mail.

(2) تعریف: a large, usu. canvas, bag or sack used to transport large quantities of mail.

• bag in which mail carriers carry mail; large sack used to transport mail from place to place
a mailbag is a large bag used by the post office for carrying letters and parcels.
postal bag, bag used to hold letters

مترادف و متضاد

کیسه مراسلات پستی (اسم)
mailbag

جملات نمونه

1. Since the controversial programme was broadcast, the BBC's mailbag has been bulging.
[ترجمه ترگمان]از زمان پخش این برنامه جنجالی، mailbag از شبکه بی بی سی بیرون زده است
[ترجمه گوگل]از زمانی که برنامه بحث انگیز پخش شد، صندوق پستی بی بی سی از بین رفته است

2. When their mailbags are bulging with outraged voters, they respond.
[ترجمه ترگمان]زمانی که mailbags از رای دهندگان خشمگین ساخته می شوند، آن ها پاسخ می دهند
[ترجمه گوگل]هنگامی که کیسه های پستی خود را با رای دهندگان خشمگین تکان می دهند، پاسخ می دهند

3. There, wearing his mailbag and leaning over her desk, was Harold Newland, the postman.
[ترجمه ترگمان]در آنجا هارولد Newland بود که به پشت میز تکیه داده بود و به طرف میزش خم شده بود
[ترجمه گوگل]در آنجا، هارولد نیگلند، پستچی بود، پوشیدن صندوق پستی او و تکیه بر میز کارش

4. Indeed, my mailbag suggests part of the buyer bullying in recent years has been in the smaller multiple ranks.
[ترجمه ترگمان]در واقع، mailbag پیشنهاد می کند که بخشی از the خریدار در سال های اخیر در صفوف چندگانه کوچک تر بوده است
[ترجمه گوگل]در واقع، mailbag من نشان می دهد بخشی از قلدری خریدار در سال های اخیر شده است در چندین رتبه کمتر

5. In Britain they call a mailbag a postbag.
[ترجمه ترگمان]در بریتانیا آن ها را mailbag می نامند
[ترجمه گوگل]در بریتانیا آنها mailbag یک postbag می نامند

6. Our mailbag was bursting at the seams when we asked YOU to pick the questions for our latest Daniel Agger interview.
[ترجمه ترگمان]وقتی از شما خواستیم از شما خواهش کنیم تا آخرین مصاحبه با دانیل کوپر را به ما بدهید، از درز و درزه ای درز کرده بود
[ترجمه گوگل]هنگامی که از شما خواسته شد که سوالات را برای آخرین مصاحبه دانیل آرگر خود انتخاب کنید، mailbag ما در حال جوش بود

7. Mailbag: Is Posada's future at first?
[ترجمه ترگمان]در آغاز آینده Posada است؟
[ترجمه گوگل]Mailbag: آیا در ابتدا آینده Posada است؟

8. Talk about capitulation! Judging from my mailbag following last week's coverage of the Case-Shiller housing numbers, almost nobody has a good word to say about the real estate market any more.
[ترجمه ترگمان]در مورد تسلیم صحبت کنید! با قضاوت از mailbag من در هفته گذشته از ارقام مسکن مورد نظر، تقریبا هیچ کس یک کلمه خوب برای گفتن در مورد بازار املاک و مستغلات ندارد
[ترجمه گوگل]بحث در مورد سرقت با توجه به پوشش صندوق پستی من در هفته گذشته در مورد شماره مسکن Case-Shiller، تقریبا هیچ کس حرف خوبی برای گفتن در مورد بازار املاک و مستغلات نیست

9. Mailbag: How will Chamberlain be used?
[ترجمه ترگمان]Mailbag: چگونه از Chamberlain استفاده خواهد شد؟
[ترجمه گوگل]Mailbag: چگونه چمبرلین استفاده می شود؟

10. Sheff was a popular topic in this week's mailbag, especially after he made some comments at a function on Wednesday night, just two days before his trade to Detroit.
[ترجمه ترگمان]Sheff یک موضوع محبوب در این هفته بود، به خصوص بعد از اینکه او در روز چهارشنبه، درست دو روز قبل از اینکه به دیترویت برسد، نظراتی را ایراد کرد
[ترجمه گوگل]Sheff یک موضوع پرطرفدار در صندوق پستی این هفته بود، به ویژه پس از اینکه او در روز چهارشنبه، فقط دو روز قبل از تجارتش به دیترویت، برخی از نظرات را در یک تظاهرات انجام داد

11. Like a vast climatic mailbag, El Ni?o-enhanced activity hand-delivers heat and moisture to parts of the globe where they would not normally go.
[ترجمه ترگمان]مانند یک mailbag آب و هوایی بزرگ، آل نی؟ دست فعالیت افزایش یافته - گرما و رطوبت را به بخش هایی از کره زمین تحویل می دهد که به طور معمول به آنجا نمی روند
[ترجمه گوگل]مانند کیسه های آب و هوایی وسیع، فعالیت الکلی Ni-o را افزایش می دهد و گرما و رطوبت را به قسمت هایی از جهان که معمولا به آنها نمی رسد، می دهد

12. Slamming her feet down angrily, she made for the mailbags.
[ترجمه ترگمان]او با عصبانیت پایش را روی زمین گذاشت و با عصبانیت پایش را روی زمین گذاشت
[ترجمه گوگل]پاهای او را خشمگین کرد، او برای کیسه های پستی ساخته شده بود

13. The hot stove is still burning, so let's get to this week's mailbag.
[ترجمه ترگمان]بخاری داغ هنوز می سوزد، پس بیاید به این هفته برسیم
[ترجمه گوگل]اجاق داغ هنوز هم سوزانده می شود، بنابراین اجازه دهید به کیسه های پستی این هفته برسیم

14. The first five are quoted from my response to the original question in the mailbag.
[ترجمه ترگمان]پنج نفر اول از پاسخ من به سوال اصلی در the نقل می شوند
[ترجمه گوگل]پنج مورد اول از پاسخ من به سوال اصلی در صندوق پستی نقل شده است


کلمات دیگر: