کلمه جو
صفحه اصلی

leach


معنی : صافی، شستن، از صافی گذراندن، صافی کردن
معانی دیگر : آب شویی کردن یا شدن (برای جدا کردن مواد معدنی و غیره)، فروشویی کردن، کانه شویی کردن، (خاک - در اثر آب شویی) مواد مغذی خود را از دست دادن، فرو شست شدن، (با گذراندن از شن یا خاک و غیره) پالودن، بیزیدن، پالاییدن، حل و شسته و برده شدن، (اسباب سرند مانندی که برای به دست آوردن قلیاب و غیره خاکستر در آن می ریزیدند و فروشویی می کنند) پالایه، رجوع شود به: leech

انگلیسی به فارسی

(مایع، آب) (از چیزی) گذراندن، عبور دادن، صافی کردن، از صافی گذراندن (جهت جدا کردن مواد معدنی و غیره)


انگلیسی به انگلیسی

فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: leaches, leaching, leached
(1) تعریف: to extract (soluble matter) by means of a percolating liquid.

- All the valuable minerals were leached from the soil.
[ترجمه ترگمان] تمام مواد معدنی ارزشمند از خاک بیرون امده بودند
[ترجمه گوگل] تمام مواد معدنی ارزشمند از خاک نفوذ کرده بودند

(2) تعریف: to remove soluble matter from (a substance) by percolation.

- The machine leaches ore.
[ترجمه ترگمان] ماشین سنگ معدن
[ترجمه گوگل] دستگاه لجن سنگ

(3) تعریف: to pass or percolate (a liquid) through something, such as soil or rock.
فعل ناگذر ( intransitive verb )
(1) تعریف: of a mineral, to be extracted or dissolved by a percolating liquid.

(2) تعریف: to yield or give up soluble matter by the same process.

(3) تعریف: to pass or percolate through something, such as water or other liquids.
اسم ( noun )
مشتقات: leachable (adj.), leachability (n.)
(1) تعریف: the act or process of percolating a liquid through a substance to remove the soluble constituents.

(2) تعریف: the permeable container or vessel used in such a process.

(3) تعریف: the substance through which percolating liquid is passed, or the material extracted by percolation.

• percolation of a substance to remove soluble matter; strainer, filter, vessel used in leaching; substance which has been leached
strain, filter, remove soluble matter from a substance by means of percolation

دیکشنری تخصصی

[عمران و معماری] فروشستن
[زمین شناسی] فرو نشستن
[آب و خاک] شستن

مترادف و متضاد

صافی (اسم)
filter, gloss, clearance, serenity, purity, smoothness, strainer, colander, leach, limpidity, scumble

شستن (فعل)
wash, scour, leach, deterge, launder, elute

از صافی گذراندن (فعل)
leach, filtrate

صافی کردن (فعل)
leach

drain, empty


Synonyms: extract, filter, filtrate, lixiviate, percolate, seep, strain, wash away


جملات نمونه

1. to leach an ore
خاک معدنی را آب شویی کردن

2. Mr Leach is on holiday and was not available for comment.
[ترجمه ترگمان]آقای لیچ در تعطیلات است و برای اظهار نظر در دسترس نیست
[ترجمه گوگل]آقای لیچ در تعطیلات است و برای نظر دادن در دسترس نیست

3. Nitrates leach from the soil into rivers.
[ترجمه ترگمان]Nitrates از خاک به درون رودخانه ها وارد می شود
[ترجمه گوگل]نیترات از خاک به رودخانه ها پراکنده می شود

4. Jim Leach of Iowa, a leading Republican moderate.
[ترجمه ترگمان]\"جیم لیچ\"، یک جمهوری خواه پیشرو در ایالت آیووا
[ترجمه گوگل]جیم لیچ از ایاوا، یک رهبر جمهوری خواه متوسط

5. Jim Leach are mentoring youths in the juvenile justice system.
[ترجمه ترگمان]نقش جیم لیچ، آموزش نوجوانان در سیستم دادرسی نوجوانان است
[ترجمه گوگل]جیم لیچ مربی جوانان در سیستم عدالت نوجوانان است

6. Leach was charged with sexual assault, which is a felony in Connecticut.
[ترجمه ترگمان]leach متهم به تجاوز جنسی بوده که در Connecticut جرم محسوب میشه
[ترجمه گوگل]لیچ به اتهام تجاوز جنسی به اتهام جنایت در کانکتیکات محکوم شد

7. Leach has written many popular manuals on childcare.
[ترجمه ترگمان]لیچ بسیاری از کتاب های مشهور را در مورد مراقبت از کودکان به نگارش درآورده است
[ترجمه گوگل]لیچ بسیاری از کتابهای محبوب در مورد مراقبت از کودکان را نوشته است

8. Leach had no difficulty getting press coverage for his stunts.
[ترجمه ترگمان]leach هیچ مشکلی برای استفاده از coverage برای stunts نداشت
[ترجمه گوگل]لیچ هیچ مشکلی را برای پوشش خبری خود برای عصبانیتش نداشت

9. Leach was no stranger to Niagara stunts.
[ترجمه ترگمان] leach هیچ غریبه ای با آبشار \"نیاگارا\" نبود
[ترجمه گوگل]لیچ هیچ عجیب و غریب به مانع از نیاگارا نبود

10. Hill swam out to haul Leach to shore and retrieve the barrel.
[ترجمه ترگمان]هیل با شنا خود را به ساحل رساند و به ساحل نزدیک شد و بشکه را به دست گرفت
[ترجمه گوگل]هیل شنا کرد تا لیچ را به ساحل برساند و بشکه را بازیابی کند

11. For some minutes Harry sat extremely still to leach the sting.
[ترجمه ترگمان]هری چند دقیقه بی حرکت ماند تا نیش زنبور را بگیرد
[ترجمه گوگل]برای چند دقیقه هری هنوز خاموش شد

12. In spite of these coverings, the drug may leach out.
[ترجمه ترگمان]به رغم این پوشش، مواد ممکن است از بین برود
[ترجمه گوگل]به رغم این پوشش ها، این دارو ممکن است از بین برود

13. The firm of Lorimer and Leach was long established in Fitzwilliam Square.
[ترجمه ترگمان]شرکت of و لیچ مدتی بود که در میدان فیتزویلیام تاسیس شد
[ترجمه گوگل]شرکت لوریمر و لیچ مدتها در میدان فیتزویلیم تاسیس شد

14. This will leach out the poisons of the raw pork sausage!
[ترجمه ترگمان]! این سموم گوشت خوک خام رو از بین میبره
[ترجمه گوگل]این از سموم سوسیس خوک خام بیرون می آید!

15. She identified the most likely candidate as Leach, who, she said, had agreed to accept her nomination.
[ترجمه ترگمان]او مهم ترین نامزد را از نظر لیچ، که او گفت، قبول کرده بود که نامزدی وی را بپذیرد
[ترجمه گوگل]او به احتمال زیاد نامزد به عنوان لیچ شناسایی کرد که، او گفت، موافقت کرد که نامزدی او را بپذیرد

leach something away/out

(کانی، خاک) شستن، شستشو دادن/ (مواد معدنی) (از طریق شستشو) استخراج کردن


to leach an ore

خاک معدنی را آب‌شویی کردن


Soil leached of its salts by too much rain.

خاکی که باران‌های زیاد املاح آن را شسته و برده است.


leached soil

خاک فروشسته


leaching

فرو شست


پیشنهاد کاربران

نشت کردن

در شیمی، فروشویی، شستشو


کلمات دیگر: