معنی : نا بودی، هیچ، صفر، عدم، نیستی، فاسد، بی ارزش
معانی دیگر : لا، (قدیم) اصلا، ابدا، رجوع شود به: nought، (مهجور) بی ارزش، بی فایده، به دردنخور، (مهجور) رذل، بدجنس، خبیث
هیچی، هیچ، صفر، نیستی، نا بودی، عدم، بی ارزش، فاسد
( nought =) هیچ، عدم، نیستی، صفر، نابودی، بی ارزش
We have heard naught but good of him.
ما چیزی جز خوبی از او نشنیدهایم.
he said: "knowest thou naught about syntax?" the other said: "naught!"
گفت: «هیچ از نحو دانی؟» گفت: «لا!»
It matters naught.
اصلاً اهمیتی ندارد.
come to naught
تبدیل به هیچ شدن، ناکامیاب شدن، ناکام شدن
set at naught
ناچیز شمردن، تحقیر کردن، به مبارزه طلبیدن
bring to naught
تبدیل به هیچ کردن، ناکامیاب کردن، ناکام کردن