کلمه جو
صفحه اصلی

lath


معنی : توفال، اهن نبشی، توفال کوبی کردن
معانی دیگر : (در ساختمان های چوبی) تخته هایی که دیوار را تشکیل می دهد و روی آن گچ می مالند

انگلیسی به فارسی

توفال، توفال کوبی کردن، اهن نبشی


ورق، توفال، اهن نبشی، توفال کوبی کردن


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
(1) تعریف: a thin, narrow wooden strip usu. used to support plaster or roofing, or such strips collectively.

- a wall of plaster and lath
[ترجمه ترگمان] دیواری از گچ و گچ
[ترجمه گوگل] دیوار از گچ و گچ

(2) تعریف: a fine metal mesh used for the same purpose.

• thin flat strip of wood; group of thin strips of wood
cover with strips of wood; line with laths
lath consists of strips of thin wood which are put onto the inside walls of houses or other buildings and are then covered with plaster; a technical term.

دیکشنری تخصصی

[عمران و معماری] تخته چوب - توفال
[زمین شناسی] بلور نازک وطویل یک کانی، توفال، توفال کوبی کردن، آهن نبشی

مترادف و متضاد

توفال (اسم)
slat, shingle, splint, shim, spall, lath

اهن نبشی (اسم)
splint, lath

توفال کوبی کردن (فعل)
shingle, lath

جملات نمونه

1. Long strips of ceiling lath sheared down into the rooms.
[ترجمه ترگمان]تکه های بلند سقف از سقف آویزان شده و خود را به اتاق ها چیده بودند
[ترجمه گوگل]نوار های طولانی از سقف به اتاق بریده می شوند

2. He devised metal lath and corner trim long before it became standard.
[ترجمه ترگمان]قبل از اینکه استاندارد به نظر برسد، یک تکه حلبی و گوشه ای از آن را پیش کشید
[ترجمه گوگل]او قبل از اینکه استاندارد شود، پیچ و مهره فلزی و گوشه را طراحی کرد

3. I found this lath back by far the most comfortable and remarkable, its size being ideal for my build.
[ترجمه ترگمان]من این فال را خیلی راحت تر و قابل توجه یافتم، اندازه آن برای ساخت من ایده آل بود
[ترجمه گوگل]این روش را راحت تر و قابل توجه تر پیدا کردم، اندازه آن ایده آل برای ساخت من است

4. A smile of lath opened amid powdery fallout.
[ترجمه ترگمان]یک لبخند فال ورق در وسط fallout شده بود
[ترجمه گوگل]لبخند لات از بین برداشت پودر افتتاح شد

5. The lath like carbide free ferrite and retained austenite has been observed by transmission electron microscope.
[ترجمه ترگمان]حلبی مانند کاربید آزاد، و austenite حفظ شده توسط میکروسکوپ الکترونی انتقالی مشاهده شده است
[ترجمه گوگل]ورقه مانند فریت آزاد کاربید و حفظ آستنیت توسط میکروسکوپ الکترونی انتقال مشاهده شده است

6. X precipitate phase and the lath structure.
[ترجمه ترگمان]مرحله رسوب X و ساختار فال را
[ترجمه گوگل]X رسوب فاز و ساختار لات

7. Furthermore, both the effect of martensite lath boundaries on the nucleation of dynamic recrystallization, and the mechanism of nucleation and growth of equiaxial nanometer grains were revealed.
[ترجمه ترگمان]علاوه بر این، هر دو اثر of بر روی جوانه زنی of دینامیک، و مکانیزم جوانه زنی و رشد دانه های نانومتر نشان داده شده است
[ترجمه گوگل]علاوه بر این، هر دو اثر مرزهای لبه مارنزیستی در ایجاد دوباره پریشاندن پویا و مکانیزم هسته زایی و رشد دانه های نانومتر همسطح نشان داد

8. Lath Length: up to 2440 mm or customized according to customer requirements.
[ترجمه ترگمان]طول سرپوش: تا ۲۴۴۰ میلی متر یا مطابق با الزامات مشتری
[ترجمه گوگل]طول ورق: تا 2440 میلیمتر یا سفارشی بر اساس نیاز مشتری

9. The loaders fix the independent lath and can be movably arranged on the loader guides.
[ترجمه ترگمان]لودر تخته مستقل را تعمیر می کند و می توان آن را روی راهنماهای بارکننده نصب کرد
[ترجمه گوگل]لودر لبه مستقل را تعمیر می کند و می تواند به صورت دستی قابل تنظیم بر روی راهنماهای لودر باشد

10. He's as thin as a lath.
[ترجمه ترگمان]او مثل یک تکه گچ لاغر است
[ترجمه گوگل]او به عنوان یک ورقه نازک است

11. Granular or lath be-bainite was formed in as-welded metal.
[ترجمه ترگمان]granular یا lath - bainite به شکل فلز جوش داده شد
[ترجمه گوگل]گرانول یا ورقه بیبینیت به صورت فلز جوش داده شده شکل گرفته است

12. These lath martensite first nucleates in parent austenite intergranular and twin boundary.
[ترجمه ترگمان]این lath اولین nucleates در والد austenite intergranular و دو گانه است
[ترجمه گوگل]این مارتنزیت اولین بار در مرز بین مرز و دوقلو مادرزادی آستنیته ایجاد می شود

13. A as thin as a lath women.
[ترجمه ترگمان]مثل یک تکه گچ نازک
[ترجمه گوگل]به عنوان یک زن سبک و جلف به عنوان نازک

14. In welding zone the lath shape microstructure reduces, and equiaxed microstructure increases.
[ترجمه ترگمان]در منطقه جوشکاری، ریزساختار shape شکل را کاهش می دهد و ریزساختاری equiaxed نیز افزایش می یابد
[ترجمه گوگل]در منطقه جوشکاری، میکروساختار شکل لایه را کاهش می دهد و میکروساختار همسطح آن افزایش می یابد

15. The little boy was as thin as a lath.
[ترجمه ترگمان]بچه کوچک مثل یک تکه گچ لاغر بود
[ترجمه گوگل]پسر کوچولو به اندازه یک لایه نازک بود

پیشنهاد کاربران

لایه

نوارگونه،
نواری،
باریک وتاحدی کشیده


کلمات دیگر: