معنی : فرار، فرار کردن، زدن
معانی دیگر : مخفف: (انجیل) کتاب مراثی، (قدیمی - خودمانی) زدن، کوفتن، گریختن، به چاک زدن، (امریکا - خودمانی)، فرار ناگهانی (به ویژه از زندان)، گریز، فرار کردن گریختن، (خودمانی) فرار کردن گریختن، فرار، زدن
لام، فرار، فرار کردن، زدن
(عامیانه) فرار کردن گریختن، فرار، زدن
He took it on the lam during a prison riot.
هنگام شورش در زندان زد به چاک.
to lam into somebody
کسی را کتک زدن یا فحش دادن
let's lam out of here!
بیا از اینجا جیم شویم!
He has been on the lam for two years.
دو سال است که فراری است.
on the lam
در حال فرار (بهویژه از دست پلیس)، فراری
take it on the lam
فرار کردن، به چاک زدن