کلمه جو
صفحه اصلی

naturalist


معنی : معتقد به فلسفه طبیعی
معانی دیگر : دانشمند علوم طبیعی، طبیعت شناس، طبیعت گرای، پیرو مکتب طبیعیون، (هنر و ادبیات) ناتورالیست

انگلیسی به فارسی

معتقد به فلسفه طبیعی


طبیعت گرایانه، معتقد به فلسفه طبیعی


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
(1) تعریف: a person who has expertise in or is devoted to the study of the natural sciences, esp. botany and zoology.

(2) تعریف: one who follows the doctrines of naturalism in literature or art.

• one who studies animals and plants; person who enjoys the outdoors and nature; advocate of naturalism
a naturalist is a person who studies plants, animals, and other living things.

مترادف و متضاد

معتقد به فلسفه طبیعی (اسم)
naturalist

wildlife expert


Synonyms: biologist, botanist, conservationist, ecologist, environmentalist, life scientist, natural historian, preservationist, zoologist


جملات نمونه

1. He was a printer by trade and naturalist by avocation.
[ترجمه ترگمان]او به وسیله تجارت و طبیعت گرا به وسیله سرگرمی، یک چاپگر بود
[ترجمه گوگل]او چاپگر تجاری و طبیعت گرایی بود

2. Caro said her stepbrother was Robert Marsh the naturalist.
[ترجمه ترگمان]Caro گفت که stepbrother، روبرت Marsh است
[ترجمه گوگل]کارو گفت که برادر نوبل او رابرت مارش، طبیعتگرای است

3. Also with us was Jim McGeoch, naturalist and official warden for the latter nature reserve.
[ترجمه ترگمان]همچنین جیم McGeoch، طبیعت گرا و مددکار رسمی برای ذخیره ماهیت اخیر بود
[ترجمه گوگل]همچنین با ما Jim McGeoch، نگهدار طبیعت گرای و رسمی برای ذخیره طبیعت دوم بود

4. The naturalist in the field might not even have seen his specimens alive, but have acquired corpses from local people.
[ترجمه ترگمان]طبیعیدان در این زمینه ممکن است حتی نمونه های خود را زنده ندیده باشد، اما اجساد را از مردم محلی به دست آورده اند
[ترجمه گوگل]طبیعت گرایان در این زمینه ممکن است حتی نمونه های خود را زنده ندیده باشند، اما جسد مردم محلی را به دست آورده اند

5. But Joel was Shasta Llamas' resident naturalist mountaineer and survival specialist.
[ترجمه ترگمان]اما جوئل صمد Llamas ساکن مناطق کوهستانی و متخصص زنده ماندن بود
[ترجمه گوگل]اما جوئل، کوهنورد ماهر و متخصص بقاء ساکن شستان لاماس بود

6. Sam was also a keen and talented naturalist.
[ترجمه ترگمان]سام همچنین یک طبیعیدان تیز و با استعداد بود
[ترجمه گوگل]سام نیز طبیعت گرای مشتاق و با استعداد بود

7. Peter sat in the studio with a guest naturalist who had brought with him his own bits of film.
[ترجمه ترگمان]پیتر در استودیو با یک naturalist که تکه های خودش را با خودش آورده بود نشسته بود
[ترجمه گوگل]پیتر در استودیو با یک طبیعت گرای مهمان که با بیت فیلم خود به همراه آورده بود، نشست

8. Audubon had not been the first naturalist to describe the frontier.
[ترجمه ترگمان]Audubon اولین طبیعیدان بود که مرز را توصیف کرد
[ترجمه گوگل]Audubon اولین متخصص طبیعت برای توصیف مرز نبود

9. Naturalist Peter Warshall, who owns one of the first Ecospheres, keeps it perched on his bookshelf.
[ترجمه ترگمان]پیتر Warshall، که صاحب یکی از نخستین Ecospheres است، آن را روی قفسه کتابخانه نگه می دارد
[ترجمه گوگل]طبیعتگر Peter Warshall، که مالک یکی از اولین Ecospheres است، آن را در قفسه کتاب نگه می دارد

10. The aged naturalist was thus kept in touch with London affairs when compelled to stay in Essex on account of ill health and slender means.
[ترجمه ترگمان]این طبیعیدان سالخورده، هنگامی که مجبور به ماندن در اسکس به خاطر سلامت بیمار و وسایل slender بود، با امور لندن در تماس بود
[ترجمه گوگل]بنابراین، طبیعتگرای سالم در ارتباط با امور لندن نگهداری می شود، زمانی که مجبور به اقامت در اسکس با توجه به سلامت بد و بدنی است

11. It was then that naturalist novels in the manner of Emile Zola began to appear, often with Socialist leanings.
[ترجمه ترگمان]در آن زمان بود که رمان های امیل زولا به ظاهر، اغلب با گرایش های سوسیالیستی، شروع به پدیدار شدن کرد
[ترجمه گوگل]در آن زمان رمان های طبیعت به شیوه ای از امیل زولا شروع به ظهور کردند، اغلب با سوسیالیست ها

12. In 175 a naturalist named Charles Bonnet observed that plants sprout branches and leaves in a pattern, called phyllotaxis.
[ترجمه ترگمان]در سال ۱۷۵ یک طبیعت گرا به نام چارلز بنه، مشاهده کرد که گیاهان جوانه می زنند و در یک الگو، phyllotaxis نامیده می شوند
[ترجمه گوگل]در سال 175 یک متخصص طبیعت به نام چارلز بونتی مشاهده کرد که گیاهان شاخه ها و برگ ها را در یک الگوی فلیتاکسیس نامیده اند

13. The naturalist literary sect always thinks shallowly, which determines its short duration.
[ترجمه ترگمان]The literary همیشه به سطحی فکر می کند که مدت زمان کوتاه آن را تعیین می کند
[ترجمه گوگل]فرقه ادبیات طبیعت همیشه به نظر کم عمق فکر می کند، که مدت کوتاهی را تعیین می کند

14. Big Sur naturalist John Smiley calls the wildfires simply "another type of weather. "
[ترجمه ترگمان]naturalist Sur، جان لبخندی این آتش سوزی را \"نوع دیگری از آب و هوا\" می نامد
[ترجمه گوگل]جان اسمالی، طبیعتگرای بزرگ، آتش سوزی را به سادگی 'نوع دیگری از آب و هوا' می نامد '

15. Naturalist - For those few encounters where ToL is useless.
[ترجمه ترگمان]Naturalist - برای آن few که در آن tol بی فایده است
[ترجمه گوگل]طبیعت گرایانه - برای آن دسته از مواجهه هایی که در آن ToL بی فایده است

پیشنهاد کاربران

طبیعیدان

طبیعت پژوه

طبیعت شناس

طبیعت گرایی


کلمات دیگر: