کلمه جو
صفحه اصلی

laurel


معنی : برگ بو، درخت غار، با برگ بویا برگ غار اراستن
معانی دیگر : شاخ و برگ این گیاه (به ویژه به صورت حلقه یا تاج که یونانیان به برندگان و قهرمانان و بزرگان ادب و هنر می دادند)، (جمع) افتخار، سرفرازی، ناموری، نیک نامی، (قدیمی) بزرگداشت کردن، افتخار دادن، قرین افتخار و سر بلندی کردن، تاج افتخار بر سر کسی گذاشتن، (گیاه شناسی) غار، دهمست (انواع گیاهان جنس laurus که همیشه سبز بوده و برگ های براق و خوشبو دارند به ویژه the poets laurel یا laurus nobilis)، (جمع) پیروزی، فتح، (گیاه شناسی) وابسته به دهمستان یا غاران (تیره ی lauraceae و راسته ی laurales که دو لپه ای هستند)، مقام ملک الشعرایی دادن به، برگ غار که نشان افتخاربوده است

انگلیسی به فارسی

(گیاه‌ شناسی) برگ بو، درخت غار، برگ غار که نشان افتخار بوده است، بابرگ بو یا برگ غار آراستن


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
عبارات: rest on one's laurels
(1) تعریف: any of various evergreen trees or shrubs of the Mediterranean area, now cultivated in America, that have large, shiny, aromatic leaves and bear yellow flowers.
مترادف: evergreen
مشابه: mountain laurel, rhododendron

(2) تعریف: any of several similar or related trees or shrubs, such as the mountain laurel.
مشابه: evergreen, mountain laurel, rhododendron

(3) تعریف: (pl.) honor or distinction (from the crown of laurel leaves awarded in ancient Greece to athletes and military heroes).
مترادف: commendations, distinction, glory, honors, kudos
مشابه: acclaim, awards, celebrity, citations, fame, laudation, popularity, prestige, renown, tributes

• bay tree, small evergreen tree with glossy green leaves; wreath of bay leaves used as a symbol of victory or distinction
adorn with laurels; honor publicly, praise
a laurel is a small evergreen tree. it has shiny leaves that have a pleasant smell and are used in cooking as a flavouring.
if you say that someone is resting on their laurels, you mean that they feel satisfied with what they have already achieved and are not making any more effort.

مترادف و متضاد

برگ بو (اسم)
laurel

درخت غار (اسم)
laurel

با برگ بو یا برگ غار اراستن (فعل)
laurel

جملات نمونه

1. a sprig of laurel
یک شاخه برگ بو

2. today, he added one more laurel to the list of his achievements
او امروز افتخار دیگری بر فهرست افتخارات خود افزود.

3. He had to pose wearing a laurel wreath.
[ترجمه ترگمان]او مجبور بود گل laurel را به تن کند
[ترجمه گوگل]او مجبور بود با یک گلدان لورل پوشیدن

4. The display was wreathed in/with laurel.
[ترجمه ترگمان]صفحه نمایش پر از برگ غار بود
[ترجمه گوگل]نمایشگر در / با لورل مچاله شده بود

5. Stan Laurel was born at number Argyll Street.
[ترجمه ترگمان]استن لارل \"تو خیابون\" Argyll \"متولد شد\"
[ترجمه گوگل]استن لاورل در خیابان آرگیل خیابان متولد شد

6. He was wearing a Roman kilt and laurel wreath.
[ترجمه ترگمان]او با یک دامن اسکاتلندی و تاجی از برگ غار پوشیده شده بود
[ترجمه گوگل]او یک درخت کریستال روم و لارو پوشید

7. Its huge columns were wreathed with laurel and magnolia.
[ترجمه ترگمان]ستون های عظیم آن از درخت غار و ماگنولیا پر شده بود
[ترجمه گوگل]ستون های بزرگ آن با لورل و مگنولیا پر شده بود

8. Stan Laurel appeared in many comedies with his co-star Oliver Hardy.
[ترجمه ترگمان]استن Laurel در کمدی زیادی با اولیور هاردی بازی کرد
[ترجمه گوگل]استن لاور در کمدی های بسیاری با همکاری ستاره ای اولیور هاردی ظاهر شد

9. The endearing bathos and crassness of Laurel found an admirable foil in the elephantine smugness of his rotund partner.
[ترجمه ترگمان]این عزیز و لوس و گران بها، برگ برنده قابل تحسینی در نخوت و نخوت همراه او پیدا کرده بود
[ترجمه گوگل]حمام های دلسوز و لورل لورل یک فویل قابل تحسین در افسانه ی افراطی شریک زندگی خود را پیدا کردند

10. Ivy, foxglove, columbine, morning glory, holly, laurel . . . suddenly they all have a sinister aspect.
[ترجمه ترگمان]آوی، گل انگشتانه، گل و افتخار صبح، \"هالی\"، \"لارل\"، \"لارل\"، \"لارل\"، همه شون یه جنبه شیطانی دارن
[ترجمه گوگل]Ivy، foxglove، columbine، glory صبح، holly، laurel به طور ناگهانی همه آنها یک جنبه شومند

11. I can see it now: In toga and laurel wreath, Big Al will give the thumbs up or thumbs down.
[ترجمه ترگمان]اکنون می توانم آن را ببینم: در جبه و تاجی از درخت برگ، بزرگ آل انگشت شست و یا شست را پایین می برد
[ترجمه گوگل]من می توانم آن را ببینم: در تاگا و حلقه لورل، Big Al به انگشت شست یا انگشت شست

12. The Laurel and Hardy set piece was the ordinary situation from which sprang a coiling spiral of disaster.
[ترجمه ترگمان]در این میان، لورل و هاردی حالت عادی خود را از دست داده بودند
[ترجمه گوگل]قطعه لورل و هاردی وضع عادی بود که از آن یک مارپیچ هماهنگ از فاجعه بود

13. For example, the small flowers borne by laurel bushes look like little black crosses, and therefore remarkably like cross-stitch.
[ترجمه ترگمان]برای مثال، گل های ریز که از بوته لورل ساخته شده بودند، مثل صلیب ها و صلیب های کوچکی به نظر می رسیدند
[ترجمه گوگل]به عنوان مثال، گل های کوچک که از بوته های لورل عبور می کنند، مثل کراوات کوچک سیاه و سفید هستند، و به همین ترتیب به طور قابل توجهی مانند کراس دوختند

14. Our suave heroes were transformed into Laurel and Hardy: suburban life speeded up into some manic, coronary inducing rush hour.
[ترجمه ترگمان]قهرمانان دلپذیر ما به Laurel و هاردی تبدیل شدند: زندگی حومه شهر به سرعت به سرعت تبدیل به یک ساعت شلوغی manic می شود
[ترجمه گوگل]قهرمانان عظیم ما به لورل و هاردی تبدیل شدند: زندگی حومه شهر به سرعت به برخی از ساعتهای عجیب و غریب ناشی از مونیک، عروقی کشیده شد

15. The sight of Bobbie Fieldfare, in toga and laurel wreath as one of the assassins, had been too much.
[ترجمه ترگمان]با دیدن بابی fieldfare، با ردای toga و laurel که یکی از the بود، خیلی زیاد بود
[ترجمه گوگل]چشم Bobbie Fieldfare، در toga و wreath laurel به عنوان یکی از قاتلان، بیش از حد بوده است

He won the regional laurels and went on to the finals.

او تاجهای (قهرمانی) محلی را برد و به دور نهایی راه یافت.


Today, he added one more laurel to the list of his achievements.

او امروز افتخار دیگری بر فهرست افتخارات خود افزود.


one of the most laurelled heroes of our century

یکی از مفتخرترین قهرمانان قرن ما


Instead of resting on our laurels we must try to forge ahead.

به جای تکیه بر افتخارات گذشته‌ی خود باید بکوشیم تا ترقی کنیم.


اصطلاحات

look to one's laurels

برای حفظ افتخارات و رکوردهای خود جهد کردن، از پیروزیها و دستاوردهای خود حراست کردن


rest on one's laurels

به دستاوردها و پیروزی‌های قبلی خود قناعت کردن، غره شدن، به افتخارات گذشته تکیه‌ی بیجا کردن


پیشنهاد کاربران

افتخار
پیروزی
دستاورد
موفقیت
سرافرازی

Laurel : لُرُل
Lauren : لُرِن لارِن ولی بیشتر سمت اُ گفته میشه لُرِن


کلمات دیگر: