کلمه جو
صفحه اصلی

lane


معنی : کوچه، نای، راه باریک، گلو، خط سیر هوایی، راه دریایی
معانی دیگر : کوی، باریک راه، کوره راه، پس کوچه، راه (از میان جمعیت و غیره)، دریا راه (shipping lane و sea lane هم می گویند)، (شاهراه ها و غیره) هر یک از نواره های خطکشی شده برای عبور یک اتومبیل، خط عبوری، لاین، راهچه، باند، راه هوایی (مسیر معمولی هواپیماها از جایی به جایی)، هوا راه، (مسابقات دو و غیره: هر یک از باریکراه های خطکشی شده) راهچه، (بسکتبال) ناحیه ی زیر حلقه (به عرض 12 فوت از خط پرتاب آزاد تا زیر حلقه)، (اسکاتلند) رجوع شود به: lone، مسیر که باخطکشی مشخص میشود، کوچه ساختن، منشعب کردن

انگلیسی به فارسی

کوچه، راه باریک، گلو، نای، راه دریایی، مسیر که باخطکشی مشخص می‌شود، خط سیر هوایی، کوچه ساختن، منشعب کردن


مسیر، کوچه، راه باریک، گلو، نای، خط سیر هوایی، راه دریایی


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
(1) تعریف: a narrow passage, as between hedges, walls, or buildings.
مترادف: path
مشابه: alley, alleyway, corridor, defile, footpath, passage, passageway, thoroughfare, walk, way

(2) تعریف: a narrow country road or city street.
مشابه: alley, path, road, way

(3) تعریف: a bounded or marked course, often parallel to other such courses, as for a line of vehicles on a highway or for a single swimmer or runner in a race.
مشابه: channel, course, track

(4) تعریف: an air or sea route.
مترادف: corridor
مشابه: air lane, airway, channel, route, skyway

(5) تعریف: a narrow passage or opening in a crowd of people.
مشابه: channel, opening, passage, passageway, way

(6) تعریف: a raised wooden passageway, bounded by gutters, along which a bowling ball is pitched; alley.
مترادف: alley

(7) تعریف: (pl.) a bowling establishment.
مترادف: bowling alley
مشابه: alleys

• alley, narrow passageway between buildings (or walls, etc.); narrow road; course or track which has clear boundaries on either side (as on a highway, racetrack, etc.); set route followed by planes or ships
a lane is a narrow road in the country.
roads, race courses, and swimming pools are sometimes divided into lanes. these are parallel strips separated from each other by lines or ropes.

دیکشنری تخصصی

[عمران و معماری] خط عبور - خط عبوری - خط
[زمین شناسی] خط عبور، خط عبوری، خط

مترادف و متضاد

کوچه (اسم)
alley, street, lane

نای (اسم)
throat, windpipe, lane, tube, cane, bronchial tube, trachea, pipe, fistula, gullet

راه باریک (اسم)
lane, swath, swathe, dog-trot, slype

گلو (اسم)
fauces, throat, throttle, lane, gorge, gullet, pharynx

خط سیر هوایی (اسم)
lane

راه دریایی (اسم)
lane, seaway

road


Synonyms: alley, artery, avenue, back street, boulevard, byway, drive, expressway, highway, parkway, passage, pathway, roadway, route, street, thoroughfare, throughway, thruway, turnpike


جملات نمونه

1. a lane between rows of machines in a factory
باریک راهی از میان ردیف ماشین آلات کارخانه

2. the police opened a lane through the crowd and let us pass
پلیس ها از میان جمعیت راهی گشودند و گذاشتند ما رد شویم.

3. It is a long lane that has no turning.
[ترجمه ترگمان]راه درازی است که تغییر نکرده است
[ترجمه گوگل]این خط طولانی است که هیچ چرخشی ندارد

4. Sometimes they just drive slowly down the lane enjoying the scenery.
[ترجمه ترگمان]بعضی اوقات به آرامی از جاده می گذرند و از منظره لذت می برند
[ترجمه گوگل]گاهی اوقات آنها فقط به آرامی در حال حرکت با خطوط با بهره گیری از مناظر می روند

5. This is the slow lane of a motorway.
[ترجمه ترگمان]این جاده آهسته اتوبان است
[ترجمه گوگل]این خط آهسته یک بزرگراه است

6. We drove along a muddy lane to reach the farmhouse.
[ترجمه ترگمان]راه باریکی را طی کردیم تا به خانه اربابی برسیم
[ترجمه گوگل]ما به همراه یک خط پرتلاطم به سوی مزرعه رفتیم

7. The lane is roughly parallel to the main road.
[ترجمه ترگمان]این مسیر تقریبا موازی با جاده اصلی است
[ترجمه گوگل]این خط تقریبا موازی با جاده اصلی است

8. We walked down the lane to the farm.
[ترجمه ترگمان]به طرف مزرعه راه افتادیم
[ترجمه گوگل]ما به خط مزرعه رفتیم

9. A winding lane led down towards the river.
[ترجمه ترگمان]کوره راه پرپیچ و خم به طرف رودخانه منتهی می شد
[ترجمه گوگل]خط مورب به طرف رودخانه رفت

10. They set off at once along the lane in pursuit.
[ترجمه ترگمان]بلافاصله راه افتادند و در جاده پیش رفتند
[ترجمه گوگل]آنها یک بار در طول مسیر در تعقیب هستند

11. The riders came trotting down the lane.
[ترجمه ترگمان]سواران از کوچه گذشتند
[ترجمه گوگل]سواران سوار بر لانه شدند

12. The side gate opens onto a small lane.
[ترجمه ترگمان]دروازه کناری به کوچه ای باریک باز می شود
[ترجمه گوگل]دروازه جانبی به یک خط کوچک باز می شود

13. The new highway dead-ended their lane.
[ترجمه ترگمان]جاده جدید به بن بست رسید
[ترجمه گوگل]بزرگراه جدید مرده است

14. The farm carts have worn ruts in the lane.
[ترجمه ترگمان]گاری های مزرعه از میان جاده رد و بدل شده بود
[ترجمه گوگل]کامیون های مزرعه در جاده ها پوشیده شده اند

15. Take the narrow lane going north-west parallel with the railway line.
[ترجمه ترگمان]راه باریکی را در شمال غربی با خط راه آهن در پیش بگیرید
[ترجمه گوگل]مسیر باری را به سمت شمال و غرب با خط راه آهن حرکت دهید

16. Repair work is in progress on the south-bound lane of the motorway and will continue until June.
[ترجمه ترگمان]کار تعمیر در مسیر جاده جنوبی بزرگراه در حال انجام است و تا ماه ژوئن ادامه خواهد داشت
[ترجمه گوگل]کار تعمیر در حال پیشرفت در خط جنوبی محدوده بزرگراه است و تا ماه ژوئن ادامه خواهد یافت

17. I'm just going to walk down the lane now and post some letters.
[ترجمه ترگمان]من فقط می خوام همین الان از کوچه برم پایین و چند تا نامه بنویسم
[ترجمه گوگل]من فقط می خواهم راه رفتن خط در حال حاضر و ارسال برخی از نامه ها

a lane between rows of machines in a factory

باریک‌راهی از میان ردیف ماشین‌آلات کارخانه


The police opened a lane through the crowd and let us pass.

پلیس‌ها از میان جمعیت راهی گشودند و گذاشتند ما رد شویم.


The German's were trying to close our shipping lanes.

آلمان‌ها می‌کوشیدند راه‌های دریایی ما را ببندند.


an eight-lane highway

بزرگراه هشت باندی (دارای ظرفیت 4 ماشین در هر طرف)


When you want to change lanes, you must first signal.

وقتی می‌خواهید خط عبوری خود را عوض کنید، علامت بدهید.


پیشنهاد کاربران

کوچه راه

کوچه Alley، مسیر بین دو ردیف خانه یا مغازه . این کلمه انگلیسی است که در گویش مردم آبادان با همین تلفظ ( لین ) با کسره حرف لام گفته می شود . برخی به اشتباه آنرا با line که به معنی خط و یا خط فاصل بین دو مسیر است بکار میبرند . این کلمه به معنی راه هم آورده میشود مانند جاده چهار بانده یا چهار راهه ( four - lane thruway )

گذرگاه ، گذرگاه پیوندی ، گذرگاه ارتباطی

راهِ پیوندی ، راه ارتباطی

مسیر پیوندی ، مسیر ارتباطی

Lane=line
مسیر

Lane ( n ) =narrow street معنی خیابان باریک

شاید : گلوگاه. باریکه

خط و لاین جدا شده مخصوص عبور چیزی یا کسی
a bus/bike/cycle lane
The German runners/swimmers are in lanes 4 and 6.
خطوط کشتی رانی یا هوایی
The English Channel is the busiest shipping lane in the world.
راه وجاده های باریکی که کنار جاده اصلی در حومه شهرها معمولا وجود داره

مسیر، کوچه، راه دوطرفه

در زمینه ی الکتروفورز و زیست شناسی به معنی ردیف ، خط یالاین آنتی بادی مورد نظر است ( در زمینه ی تثبیت ایمنی و الکترو فوری )
IgG protein lane
جعبه ( ردیف ، خط ) پروتئین IgG

lane ( حمل‏ونقل دریایی )
واژه مصوب: خط عبور
تعریف: [حمل‏ونقل دریایی] محدودة حرکت شناورها در سامانة جداسازی شدآمد دریایی|||[حمل‏ونقل درون شهری - جاده ای] محدودۀ باریکی به عرض سه تا چهار متر در سطح سواره‏رو که دو طرف آن با خط‏کشی ممتد یا منقطع مشخص می‏شود و خودرو باید در آن حرکت کند

A part of a wide road marked by painted white lines

*The accident has blocked two lanes of the motorway

در مورد اتوبان و بزرگراه، به معنی" باند" هستش. مثلا توی فارسی میگیم اتوبان سه بانده. یعنی سه تا مسیر برای ماشین ها وجود داره. توی انگلیسی این مفهوم با کلمه lane بیان میشه.


کلمات دیگر: