کلمه جو
صفحه اصلی

swart


معنی : سبزه مایل به سیاه، تیره و مبهم، دارای صفت زشت، سیاه چرده
معانی دیگر : (قدیمی) رجوع شود به: swarthy، درمورد قیافه سبزه مایل به سیاه، بدصفت، بدطینت

انگلیسی به فارسی

(درمورد قیافه) سبزه مایل به سیاه، دارای صفت زشت،بدصفت، بدطینت، تیره و مبهم، سیاه چرده


سارا، سبزه مایل به سیاه، تیره و مبهم، دارای صفت زشت، سیاه چرده


انگلیسی به انگلیسی

• swarthy, having a dark complexion, dark-skinned

مترادف و متضاد

سبزه مایل به سیاه (صفت)
swart

تیره و مبهم (صفت)
swart

دارای صفت زشت (صفت)
swart

سیاه چرده (صفت)
swart

جملات نمونه

1. Fedallah Personal Description: Tall, swart, with one white tooth evilly protruding from his steel-like lips.
[ترجمه ترگمان]فتح الله توصیف شخصی: بلند، سیه چرده، با یک دندان سفید به شکلی شیطانی از لبان فولادی مانند بیرون زده بود
[ترجمه گوگل]Fedallah شرح شخصیت Tall، swart، با یک دندان سفید که به شیطانی از لب های فولادی مانندش بیرون می آید

2. Worn, swart, handsome, strong, of the stock of homestead and workshop.
[ترجمه ترگمان]جوان، بی کس، زیبا، زیبا، نیرومند، پر از موجودی خانه اربابی و کارگاه
[ترجمه گوگل]زشت، سارتر، خوش تیپ، قوی، از باغ وحش و کارگاه

3. In agreement with Swart are officials at the Centers for Disease Control and Prevention, who point out that helmets are considered an effective way to help prevent head injuries from bicycle mishaps.
[ترجمه ترگمان]در توافق با Swart، مقامات مرکز کنترل و پیش گیری از بیماری ها هستند که اشاره می کنند که کلاه خود به عنوان راهی موثر برای جلوگیری از آسیب های سر به سر راه حوادث ناگوار دوچرخه در نظر گرفته می شوند
[ترجمه گوگل]در توافق با Swart مقامات در مراکز کنترل و پیشگیری بیماری هستند که اشاره می کنند که کلاه ایمنی یک راه موثر برای جلوگیری از آسیب های ناشی از صدمات ناشی از دوچرخه است

4. This smallish green has a couple of challenging pin positions, should you need to know when to attack and when to play swart and safe.
[ترجمه ترگمان]این رنگ سبز کوچک دارای دو نقطه نقطه چالش برانگیز است، آیا باید بدانید چه موقع باید حمله کنید و چه زمانی که باید به صورت سبزه و ایمن بازی کنید
[ترجمه گوگل]این سبز کوچک دارای چند موقعیت پیاپی به چالش کشیدن است، اگر شما باید بدانید چه موقع حمله و چه زمانی بازی سارا و ایمن داشته باشید

5. Price policy is widely used by the TPL companies which lead to the swart competition.
[ترجمه ترگمان]سیاست قیمت ها به طور گسترده توسط شرکت های TPL مورد استفاده قرار می گیرد که منجر به رقابت swart می شوند
[ترجمه گوگل]سیاست های قیمت به طور گسترده ای توسط شرکت های TPL استفاده می شود که منجر به رقابت سارا می شود

6. Meanwhile it also studied the feasible tools and methods used in project plan and schedule control, such as SWOT analysis, SWART principle, WBS etc. in this paper.
[ترجمه ترگمان]در عین حال ابزار و روش های ممکن مورد استفاده در برنامه پروژه و کنترل زمان بندی مانند تحلیل SWOT، اصل swart، WBS و غیره را در این مقاله مورد مطالعه قرار داده است
[ترجمه گوگل]در همین حال، این ابزارها و روشهای عملی مورد استفاده در طرح پروژه و برنامه ریزی کنترل، مانند تحلیل SWOT، اصل SWART، WBS و غیره در این مقاله مورد بررسی قرار گرفت

7. Comparing the helmet to a seat belt in a car, Swart says, "When you do have that crash, you had better have it on. "
[ترجمه ترگمان]Swart می گوید که مقایسه کلاه ایمنی به کمربند ایمنی در خودرو، می گوید: \" وقتی این تصادف را انجام می دهید، بهتر است این کار را انجام دهید \"
[ترجمه گوگل]سوارت می گوید: 'وقتی که این تصادف را انجام می دهید، بهتر است که آن را در اختیار داشته باشید '

8. This were strong words from Secretary of State, she accused the Pakistani government to applicating it was responsibility in the swart valley region by conceding to the mum through Taliban.
[ترجمه ترگمان]این سخنان حاکی از آن است که وی از سوی وزیر امور خارجه، دولت پاکستان را متهم کرده است که مسئولیت این حمله را در منطقه valley که در منطقه swart به عهده گرفته بود، واگذار کرد
[ترجمه گوگل]این سخنان قوی از وزیر امور خارجه بود، او دولت دولت پاکستان را متهم به استفاده از آن کرد و مسئولیت آن در منطقه دره سوارت بود که از طریق طالبان به مادرش رسید

9. Sure, it's fine for a handful of records, but you don't want to retrieve all books from a bookstore to find only the ones written by Bob Swart.
[ترجمه ترگمان]البته، برای یک مشت سوابق اشکالی نداره، اما تو که نمی خوای همه کتاب ها رو از کتابفروشی بگیری و فقط اونایی رو که باب swart نوشته پیدا کنی
[ترجمه گوگل]مطمئنا، برای شماری از سوابق خوب است، اما شما نمی خواهید همه کتاب ها را از یک کتاب فروشی بازیابی کنید تا فقط مواردی را که توسط Bob Swart نوشته شده است، پیدا کنید

10. ODesk, founded in Silicon Valley in 200 is a "game-changer", says Gary Swart, its chief executive.
[ترجمه ترگمان]گری Swart، مدیر اجرایی آن می گوید که ODesk، که در دره سیلیکون در ۲۰۰ سالگی تاسیس شده است، یک \"تغییر بازی\" است
[ترجمه گوگل]گری سوارث، مدیر اجرایی آن می گوید، ODesk که در سال 2003 در Silicon Valley تاسیس شده است، یک بازی تعویض کننده است

11. Alexandre Manette, ' said Defarge in his ear, following the letters with his swart forefinger, deeply engrained with gunpowder.
[ترجمه ترگمان]دوفارژ در گوشش گفت: الکساندر ما نت، حروف را با انگشت شست his که عمیقا به باروت آغشته شده بود دنبال کرد
[ترجمه گوگل]الکساندر مانت، گفت: 'دفاع در گوش او، پس از نامه با انگشت شستشو خود، عمیقا با باروت آهنین


کلمات دیگر: