کلمه جو
صفحه اصلی

differentiator


مشتق گیر، فرق گذار

انگلیسی به فارسی

مشتق‌گیر، فرق‌گذار


تمایز


دیکشنری تخصصی

[کامپیوتر] مدارمشتق گیر
[برق و الکترونیک] مشتقگیر 1. مکانیزم یا مداری الکترونیکی که خروجی آن متناسب با مشتق ورودی است . 2. differentiating circuit .

جملات نمونه

1. Differentiators based on operational amplifiers do not suffer from drift.
[ترجمه ترگمان]differentiators مبتنی بر تقویت کننده های عملیاتی از رانش زمین رنج نمی برند
[ترجمه گوگل]تفاوت های مبتنی بر تقویت کننده های عملیاتی از رانش رنج نمی برند

2. An N-order tracking differentiator is put forward, then its convergence is proved.
[ترجمه ترگمان]یک تفکیک کننده ردیابی N به جلو ارائه می شود، سپس هم گرایی آن ثابت می شود
[ترجمه گوگل]یک ترتیب ردیابی N-order قرار داده شده است، سپس همگرایی آن ثابت شده است

3. The jam fault of the differentiator is dangerous to steam turbine.
[ترجمه ترگمان]خطای مربا در توربین بخار برای توربین بخار خطرناک است
[ترجمه گوگل]خطای مشت مخالف برای توربین بخار خطرناک است

4. By using differentiator series method, the formula of partial integration is obtained.
[ترجمه ترگمان]با استفاده از روش سری differentiator، فرمول انتگرال جزیی بدست می آید
[ترجمه گوگل]با استفاده از روش سری متمایز، فرمول یکپارچگی جزئی به دست می آید

5. In this paper, introduced the Differentiator Series Method to solve the five - dimensional wave equation problem.
[ترجمه ترگمان]در این مقاله روش سری differentiator برای حل مساله معادله موج پنج بعدی معرفی شده است
[ترجمه گوگل]در این مقاله روش سری Differentiator برای حل مسئله معادله موج پنج بعدی معرفی شده است

6. Convolutional differentiator (CD) is obtained by inverse Fourier transform of bandlimited Fourier spectra of partial derivative operator. CD is symmetric or antisymmetric and decays rapidly.
[ترجمه ترگمان]تفاوت بین تبدیل فوریه (CD)با تبدیل فوریه تبدیل فوریه of فوریه عملگر مشتق جزیی بدست می آید سی دی متقارن یا antisymmetric است و به سرعت از بین می رود
[ترجمه گوگل]متمایز کننده متخلخل (CD) بوسیله معکوس تبدیل فوریه از طیف فوریه ی باند محدود از اپراتور مشتق جزئی بدست می آید سی دی متقارن یا ناسازگار است و به سرعت در حال فروپاشی است

7. It consists of a synchronizing input circuit, delayed unit, generator of triangular wave and a differentiator.
[ترجمه ترگمان]آن شامل یک مدار ورودی synchronizing، واحد تاخیر، مولد موج مثلثی و یک تفکیک کننده می باشد
[ترجمه گوگل]این شامل یک مدار ورودی همگام سازی، واحد تأخیری، ژنراتور موج سه گوش و یک differentiator است

8. The latest announcement suggests that security has entered the fray as a new differentiator.
[ترجمه ترگمان]آخرین اعلامیه بیان می کند که امنیت به عنوان یک تفاوت جدید وارد نبرد شده است
[ترجمه گوگل]آخرین اعلامیه ها نشان می دهد که امنیت به عنوان یک تمایز جدید وارد شده است

9. This remains a huge opportunity for Apple and, in our view, is a major differentiator for the company. Apple has been able to successfully monetize China where competitors have been challenged.
[ترجمه ترگمان]این یک فرصت عظیم برای اپل است و به نظر ما، تفاوت اصلی برای شرکت است اپل قادر بوده است تا با موفقیت در چین رقابت کند، جایی که رقبا به چالش کشیده شده اند
[ترجمه گوگل]این یک فرصت بزرگ برای اپل است و، به نظر ما، یک تفاوت عمده برای این شرکت است اپل موفق به کسب درآمد از چین شده است که در آن رقبا به چالش کشیده شده اند

10. In the near future an RIA pro will be a key resume differentiator.
[ترجمه ترگمان]در آینده نزدیک، یک طرفدار ریا، یک تفاوت کلیدی در رزومه خواهد بود
[ترجمه گوگل]در آینده ای نزدیک یک RIA طرفدار خواهد شد جدایی کلیدی رزومه

11. Taking Napster as the first popular example of peer-to-peer computing,(sentence dictionary) the key differentiator was the fact that the nodes in the grid (the users) could exchange data (music) directly with one another.
[ترجمه ترگمان]در نظر گرفتن Napster به عنوان اولین نمونه محبوب از محاسبات همتا به همتا (فرهنگ لغت)، تفاوت اصلی این واقعیت بود که نوده ای موجود در شبکه (کاربران)می توانند داده ها (موسیقی)را مستقیما با یکدیگر مبادله کنند
[ترجمه گوگل]با توجه به Napster به عنوان اولین نمونه محبوب از محاسبات همکار به یکسان (فرهنگ لغت جمله)، تفاوت اصلی این واقعیت بود که گره ها در شبکه (کاربران) می توانند داده ها (موسیقی) را به طور مستقیم با یکدیگر مبادله کنند

12. Using forward inverse Fourier transform, we present hybrid order convolutional differentiator algorithm for seismic wave modeling.
[ترجمه ترگمان]با استفاده از تبدیل فوریه معکوس فوریه، ما نظم پیوندی را برای مدل سازی امواج لرزه ای ارائه می کنیم
[ترجمه گوگل]با استفاده از تبدیل فوریه معکوس رو به جلو، ما الگوریتم متمایز کانولوشن ترکیبی را برای مدل سازی موج های لرزه ای ارائه می دهیم

13. To enhance the anti - interference capability of the control system, a nonlinear tracking - differentiator is employed.
[ترجمه ترگمان]برای افزایش قابلیت ضد تداخل سیستم کنترل، یک تفکیک کننده ردیابی غیرخطی به کار گرفته می شود
[ترجمه گوگل]برای افزایش قابلیت ضد تداخل سیستم کنترل، یک ردیابی غیرخطی - تفکیک کننده استفاده می شود

پیشنهاد کاربران

تمایز، تمیز دهنده، تفکیک کننده ، متمایز کننده، وجه تمایز

عامل تمایز

متمایز کننده - عامل تمایز


کلمات دیگر: