کلمه جو
صفحه اصلی

dependability


معنی : قابلیت اعتماد، قابلیت اعتماد و اطمینان، توکل پذیری
معانی دیگر : قابلیت اعتماد، توکل پذیری

انگلیسی به فارسی

قابلیت‌اعتماد و اطمینان


قابلیت‌اعتماد، توکل‌پذیری


انگلیسی به انگلیسی

• reliability, faithfulness, trustworthiness

دیکشنری تخصصی

[برق و الکترونیک] قابل وابستگی

مترادف و متضاد

قابلیت اعتماد (اسم)
reliability, dependability, trustiness

قابلیت اعتماد و اطمینان (اسم)
dependability

توکل پذیری (اسم)
dependability

جملات نمونه

1. the dependability of this car for a long trip is questionable
قابل اعتماد بودن این اتومبیل برای یک سفر طولانی تردیدآمیز است.

2. The car offers value for money, comfort and dependability.
[ترجمه ترگمان]این اتومبیل ارزش پول، راحتی و قابلیت اعتماد را به شما می دهد
[ترجمه گوگل]این خودرو برای پول، آسایش و اعتماد به نفس مفید است

3. Superiors would evaluate a plainclothesman on his dependability.
[ترجمه ترگمان]superiors یک قابلیت اعتماد پذیری را در مورد dependability ارزیابی می کند
[ترجمه گوگل]سرپرست ها یک لباس ساده را بر روی اعتماد به نفس خود ارزیابی می کنند

4. As a pharmaceutical company Janssen know how important dependability and consistence are.
[ترجمه ترگمان]به عنوان یک شرکت داروسازی، جانسن می دانست که قابلیت dependability و consistence چقدر است
[ترجمه گوگل]به عنوان یک شرکت داروسازی، جانسن می داند که قابلیت اعتماد و سازگاری چیست

5. Only Lewis, unshakeable symbol of dependability, stays his old self.
[ترجمه ترگمان]تنها لو یس که نماد قابلیت اعتماد است، خود را حفظ می کند
[ترجمه گوگل]تنها لوئیس، نماد اعتماد به نفس خود، خود را حفظ می کند

6. Avro Avians were highly respected both for dependability and performance.
[ترجمه ترگمان]Avro Avians به شدت برای قابلیت اعتماد و عملکرد مورد احترام بودند
[ترجمه گوگل]Avro Avians برای قابلیت اطمینان و عملکرد بسیار احترام گذاشته شد

7. By the look of the dependability and efficiency of data transmission, it have improved a lot more than the past asynchronous way and byte-oriented synchronous communication way.
[ترجمه ترگمان]با توجه به قابلیت اطمینان و کارایی انتقال داده، این روش خیلی بیشتر از روش ارتباطی همزمان و همزمان بایتی را بهبود بخشیده است
[ترجمه گوگل]با نگاهی به قابلیت اطمینان و کارایی انتقال داده ها، آن ها بسیار بیشتر از روش گذشته ناهمگام و راه ارتباط همزمان بایت گرا بهبود یافته اند

8. The simplicity of the design means dependability and low cost.
[ترجمه ترگمان]سادگی طراحی به معنای قابلیت اعتماد و هزینه پایین است
[ترجمه گوگل]سادگی طراحی به معنای قابلیت اطمینان و هزینه کم است

9. In the paper, the dependability of explode energy of blasting fuse through space attenuation ignite the high energy ignition compositions was learned.
[ترجمه ترگمان]در این مقاله، قابلیت dependability انرژی منفجر شده از طریق تضعیف فضا و شعله ور شدن جرقه های آتش انرژی بالا، مورد استفاده قرار می گیرد
[ترجمه گوگل]در مقاله اعتماد به نفس انرژی منفجره فیوز انفجاری از طریق کاهش فضا باعث ایجاد ترکیبات احتراق انرژی می شود

10. DEPENDABILITY. Self-adjusting hydraulic brakes 279mm automotive discs.
[ترجمه ترگمان]dependability خود - ترمزهای هیدرولیک لوله های خودرو ۲۷۹ میلی متر خودرو
[ترجمه گوگل]تعطیلات تنظیمات ترمزهای هیدرولیکی دیسک های خودرو 279 میلی متر

11. Persistence, reliability and dependability in service to the greater whole are stimulated.
[ترجمه ترگمان]مداومت، قابلیت اطمینان و قابلیت اطمینان در خدمت به کل افراد تحریک می شوند
[ترجمه گوگل]پایداری، قابلیت اطمینان و قابلیت اطمینان در خدمت به کل بیشتر تحریک می شود

12. I pride myself on my punctuality, accuracy, and dependability.
[ترجمه ترگمان]من در وقت شناسی، دقت و توکل به خودم احساس غرور می کنم
[ترجمه گوگل]من خودم را بر محکومیت، دقت و اعتماد به نفس خود غرور دارم

13. The dependability of the products and assurance of quality are self - evident .
[ترجمه ترگمان]قابلیت اعتماد به محصولات و تضمین کیفیت به خودی خود بدیهی و بدیهی است
[ترجمه گوگل]قابلیت اطمینان محصولات و اطمینان از کیفیت خود آشکار است

14. Sister Manhood had salvaged something which looked like dependability.
[ترجمه ترگمان]خواهر Manhood چیزی را نجات داده بود که شبیه توکل پذیری بود
[ترجمه گوگل]خواهر منچستر چیزهایی را شبیه به اعتماد به نفس نجات داد

15. Availability, dependability and system availability of the double - passage air - to - air middle - far - distance missile weapon system are analyzed.
[ترجمه ترگمان]قابلیت دسترسی، قابلیت اطمینان و دسترسی به سیستم از سیستم موشک های زمین به هوا در فاصله دور به هوا مورد تجزیه و تحلیل قرار می گیرد
[ترجمه گوگل]در دسترس بودن، قابلیت اطمینان و دسترسی به سیستم از سیستم سلاح موشک هوائی - هوا به هوا، فاصله دو طرفه را بررسی می کند

پیشنهاد کاربران

قابل اتکا بودن

قابلیت اتکاپذیری

The car offers value for money, comfort and dependability

اطمینان پذیری ( آمار )

dependability ( رایانه و فنّاوری اطلاعات )
واژه مصوب: اتکاپذیری
تعریف: قابلیت اطمینان به یک سامانۀ رایانه‏ای و خدماتی که ارائه می دهد


کلمات دیگر: