کلمه جو
صفحه اصلی

chrominance


(رنگ هر شی در مقایسه با رنگی که به عنوان معیار گزیده شود) متن رنگ، رنگتابی، جلا، فام نمایی

انگلیسی به فارسی

(رنگ هر شی در مقایسه با رنگی که به‌عنوان معیار گزیده شود) متن رنگ، رنگتابی، جلا، فام‌نمایی


رنگ آمیزی


انگلیسی به انگلیسی

• composition of a color in a color signal (as opposed to the composition of brightness or illumination); difference between a color and a reference color that has an equal brightness level (optics)

دیکشنری تخصصی

[برق و الکترونیک] رنگ نمایی اختلاف بین یک رنگ با رنگ مرجع معین و با روشنایی یکسان . این مرجع در تلویزیون رنگی، رنگ سفید با مختصات ایکس مساوی است با 310 هزارم و وای مساوی است با 316 هزارم روی نمودار رنگمندی است . - رنگی

جملات نمونه

1. Color information is also called chrominance.
[ترجمه ترگمان]اطلاعات رنگی نیز chrominance نامیده می شود
[ترجمه گوگل]اطلاعات رنگ نیز نامیده می شود

2. Before video compression, chrominance signals U, V and luminance signal Y should be separated from each other in every frame.
[ترجمه ترگمان]قبل از فشرده سازی ویدئو، سیگنال های chrominance، V، V و روشنایی Y باید از هم در هر فریم از هم جدا شوند
[ترجمه گوگل]قبل از فشرده سازی ویدئو، سیگنال های رنگی U، V و سیگنال Y روشنایی باید در هر فریم از یکدیگر جدا شوند

3. Then, eye luminance maps and chrominance maps are used in skin patches. Face candidates will consequently be obtained. Finally, face candidates are tested by trained SYM.
[ترجمه ترگمان]سپس نقشه های روشنایی چشم و نقشه های chrominance در لایه های پوست مورد استفاده قرار می گیرند در نتیجه نامزدهای صورت به دست خواهند آمد در نهایت، داوطلبان با sym آموزش دیده مورد آزمایش قرار می گیرند
[ترجمه گوگل]سپس، نقشه های روشنایی چشم و نقشه های رنگ آمیزی در تکه هایی از پوست استفاده می شود در نتیجه نامزدان چهره به دست می آیند در نهایت، نامزدهای چهره توسط SYM آموزش دیده مورد آزمایش قرار می گیرند

4. The chip for separating luminance chrominance contributes lot to the digitized TV.
[ترجمه ترگمان]چیپ برای جداسازی درخشندگی به دیجیتال دیجیتالی کمک می کند
[ترجمه گوگل]تراشه برای جدا کردن رنگ روشنایی، مقدار زیادی به تلویزیون دیجیتالی می افزاید

5. Humans are more sensitive to changes in hue ( chrominance ) than changes in brightness ( luminance ).
[ترجمه ترگمان]انسان ها نسبت به تغییرات در روشنایی (chrominance)نسبت به تغییرات روشنایی حساس تر هستند (روشنایی)
[ترجمه گوگل]انسان ها نسبت به تغییرات روشنایی (روشنایی) حساسیت بیشتری نسبت به تغییرات رنگ (رنگ پذیری) دارند

6. Wastewater from vitamin B1 factory has characteristics of high concentration, bad biochemical degradability, many chrominance substance and hardly be biochemical treated.
[ترجمه ترگمان]Wastewater از سوی کارخانه ویتامین B۱ دارای ویژگی غلظت بالا، degradability بیوشیمیایی بد، بسیاری از مواد chrominance است و به سختی درمان می شود
[ترجمه گوگل]فاضلاب از کارخانه ویتامین B1 دارای ویژگی های غلظت بالا، تجزیه پذیری بیوشیمی بد، بسیاری از مواد رنگ آمیزی است و به سختی می توان با استفاده از بیوشیمیایی درمان

7. We designed sampling, an RTL level simulation testbench and a FPGA platform for the chrominance demodulation.
[ترجمه ترگمان]ما نمونه برداری، یک شبیه سازی سطح RTL و یک پلت فرم FPGA برای chrominance demodulation طراحی کردیم
[ترجمه گوگل]ما نمونه برداری، تست بنیان شبیه سازی سطح RTL و یک پلت فرم FPGA برای demodulation colorimance طراحی شده است

8. In video jargon, the brightness is called the luminance signal, while the color is the chrominance signal .
[ترجمه ترگمان]در اصطلاحات فنی، روشنایی سیگنال درخشندگی نامیده می شود، در حالی که رنگ سیگنال chrominance است
[ترجمه گوگل]در اصطلاح ویدئویی، روشنایی سیگنال روشنایی نامیده می شود، در حالی که رنگ سیگنال رنگی است

9. A special form of oscilloscope for looking at the chrominance components of composite video systems.
[ترجمه ترگمان]یک شکل خاص از oscilloscope برای نگاه کردن به اجزای chrominance سیستم های ویدئوی مرکب
[ترجمه گوگل]یک فرم خاص از اسیلوسکوپ برای نگاه کردن به اجزای رنگی سیستم های ویدئویی کامپوزیتی

10. The result shows that the better classify performance of tongue-color is in aesthesia color-space, apperceive color-space and 2D chrominance planes include luminance.
[ترجمه ترگمان]نتیجه نشان می دهد که عملکرد بهتر طبقه بندی زبان در aesthesia رنگ - فضا، apperceive رنگ - فضا و دو بعدی D chrominance شامل درخشندگی هستند
[ترجمه گوگل]نتیجه نشان می دهد که عملکرد طبقه بندی بهتر رنگ زبان در فضای رنگ فضایی، فضای رنگ آمیزی و رنگ آمیزی 2D، دارای نورانی است

11. Introduces a comb filter designed by CCD321 (Charge Coupled Device), which is better to separate two components of chrominance video signal.
[ترجمه ترگمان]Introduces یک فیلتر شانه طراحی شده توسط CCD۳۲۱ (شارژ کننده بار)، که بهتر است دو مولفه سیگنال ویدیویی chrominance را جدا کند
[ترجمه گوگل]معرفی یک فیلتر شانه طراحی شده توسط CCD321 (Charge Coupled Device)، که بهتر است دو مولفه سیگنال ویدئویی رنگی را جدا کند

12. This paper focuses on three key algorithms: skin color correction, contrast enhancement and chrominance transient improvement.
[ترجمه ترگمان]این مقاله بر سه الگوریتم کلیدی تمرکز دارد: اصلاح رنگ پوست، افزایش کنتراست و بهبود گذرا گذرا
[ترجمه گوگل]این مقاله بر سه اصلاح رنگ پوست الگوریتم کلیدی، افزایش دهنده کنتراست و بهبود گذرا رنگی تمرکز دارد

13. The performance of color image coding is further improved by outpu t - controlled policy of chrominance component.
[ترجمه ترگمان]عملکرد کدگذاری تصویر رنگ با استفاده از سیاست کنترل شده of (chrominance)بیشتر بهبود می یابد
[ترجمه گوگل]عملکرد برنامه نویسی تصویر رنگی با سیاست های کنترل شده توسط کامپوننت رنگی بهبود یافته است


کلمات دیگر: