کلمه جو
صفحه اصلی

dial


معنی : صفحه شماره گیر، شاخص، صفحهء مدرج ساعت، صفحه عقربک دار، شماره گرفتن، گرفتن تلفن یا رادیو و غیره
معانی دیگر : (هر صفحه ی مدرج مانند صفحه ی ساعت و یا صفحه ی رادیو که طول امواج روی آن ثبت شده است و غیره) صفحه ی ساعت، صفحه ی رادیو، (برخی تلویزیون ها) صفحه ی کانال گیر، (تلفن) شماره گیر، گردونه، صفحه ی دکمه ها، (هرچیزی که با چرخاندن آن رادیو و تلویزیون و غیره میزان می شود) دکمه، دسته، پیچه، (با صفحه ی مدرج و غیره نشاندادن یا ایستگاه یا شماره ی دلخواه را گرفتن) گرفتن، ساعت آفتابی (sundial)، عقربه، نشانگر

انگلیسی به فارسی

شماره گرفتن، صفحه شماره‌گیر


شاخص، صفحه مدرج ساعت، صفحه عقربک‌دار (مثل ترازویا صفحه تلفن)، گرفتن تلفن یا رادیو و غیره


شماره گیری کنید، صفحه شماره گیر، شاخص، صفحهء مدرج ساعت، صفحه عقربك دار، شماره گرفتن، گرفتن تلفن یا رادیو و غیره


انگلیسی به انگلیسی

• rotatable disk on a telephone; face upon which measurements are registered through the use of a pointer (as on a watch, meter, etc.)
place a telephone call by pressing buttons or turning a dial
the dial of a clock, meter, or other device is the part where the time or a measurement is indicated.
on a radio, the dial is the controlling part which you move in order to change the frequency.
the dial on some telephones is a circle with holes in it which you turn several times in order to telephone someone.
if you dial a number, you turn the dial or press the buttons on a telephone in order to phone someone.

دیکشنری تخصصی

[کامپیوتر] راهی برای نمایش و یا کنترل یک تنظیم که پیوسته می باشد .
[برق و الکترونیک] شماره گیری - صفحه ی مدرج ؛ شماره گیر 1. مقیاس یا وسیله ای ک مقدار تنظیم شده برای آلت کنترل را نشان می دهد. 2. وسیله ی شماره گیری در تلفن که پالسهایا تنهای لازم را تولید می کند.
[مهندسی گاز] صفحه مدرج
[زمین شناسی] شاخص، صفحه مدرج، صفحه عقربک دار(مثل ترازو یا صفحه ء تلفن ) گرداندن، انتخاب کردن، تنظیم کردن درجه بندى مدور صفحه نمره گیر تلفن اسم : قطب نمایی که برای مساحی سطحی، زیر سطحی و زیر زمینی استفاده می شود و با مکان یاب ها، تراز یاب ها، و ورنیه ها مجهز شده و بر روی یک سه پایه سوار می شودفعل : مساحی و اندازه گیری با یک عقربه نشانگر و زنجیر.
[ریاضیات] شماره گیر، ساعت، صفحه مدرج، ساعتی، شماره گرفتن، صفحه ی مدرج، صفحه ی شماره گیر، صفحه ی ساعت، دگمه ی صفحه مدرج، شماره گرفتن

مترادف و متضاد

tune to desired position


Synonyms: punch, ring, rotate, turn, twist, wheel, zero in on


صفحه شماره گیر (اسم)
dial

شاخص (اسم)
index, showing, dial, indicator, gnomon

صفحهء مدرج ساعت (اسم)
dial

صفحه عقربه دار (اسم)
dial

شماره گرفتن (فعل)
dial

گرفتن تلفن یا رادیو و غیره (فعل)
dial

جملات نمونه

The dial of her watch is round.

صفحه‌ی ساعت او گرد است.


Rameen was playing with the radio's buttons and dial.

رامین با دکمه‌ها و صفحه‌ی تنظیم رادیو بازی می‌کرد.


turn the dial until you find the station

دکمه را بچرخان تا ایستگاه را بیابی


dial Mr. Kaykavoosi

شماره‌ی آقای کیکاوسی را بگیر


how do you dial this radio?

این رادیو را چطور تنظیم می‌کنید؟


1. dial mr. kaykavoosi
شماره ی آقای کیکاوسی را بگیر

2. the dial of her watch is round
صفحه ی ساعت او گرد است.

3. a radio dial
صفحه تنظیم موج رادیو

4. turn the dial until you find the station
دکمه را بچرخان تا ایستگاه را بیابی

5. how do you dial this radio?
این رادیو را چطور تنظیم می کنید؟

6. from now on, callers will have to dial seven numbers
از این پس کسانی که تلفن می زنند باید هفت شماره بگیرند.

7. rameen was playing with the radio's buttons and dial
رامین با دکمه ها و صفحه ی تنظیم رادیو بازی می کرد.

8. Can I dial this number direct, or do I have to go through the operator?
[ترجمه ترگمان]می توانم این شماره را مستقیم بگیرم، یا باید از طریق اپراتور وارد شوم؟
[ترجمه گوگل]آیا می توانم این شماره را به طور مستقیم شماره گیری کنم یا باید از طریق اپراتور وارد شوم؟

9. The lighted dial of her watch said 20.
[ترجمه مائده حوایی] صفحه ی نورانی ساعتش ۸ شب را نشان می داد.
[ترجمه ترگمان]ساعت روشن ساعتش گفت: بیست سال
[ترجمه گوگل]شماره گیری روشن ساعت او گفت: 20

10. She took up the receiver and began to dial the number.
[ترجمه ترگمان]گوشی را برداشت و شروع به گرفتن شماره کرد
[ترجمه گوگل]او گیرنده را گرفت و شروع به شماره گیری نمود

11. Set the dial for the number of copies required.
[ترجمه ترگمان]شماره صفحه را برای تعداد نسخه های مورد نیاز تنظیم کنید
[ترجمه گوگل]شماره گیری را برای تعداد نسخه های لازم تنظیم کنید

12. The needle on the dial oscillated between 'full' and 'empty'.
[ترجمه ترگمان]عقربه روی صفحه شروع به لرزیدن کرد
[ترجمه گوگل]سوزن روی شماره گیری نوسان بین 'کامل' و 'خالی' است

13. Dial our 24-hour hotline to find out if you have won a prize.
[ترجمه ترگمان]یک خط تلفنی ۲۴ ساعته ما تماس بگیرید تا بفهمید آیا شما یک جایزه دریافت کرده اید یا خیر
[ترجمه گوگل]شماره تلفن 24 ساعته ما را برای پیدا کردن یک جایزه بر روی شماره تلفن خود قرار دهید

14. I dial in from my PC at home to get the files I need.
[ترجمه ترگمان]من از کامپیوتر شخصی خود در خانه شماره گرفته ام تا پرونده ای که نیاز دارم را دریافت کنم
[ترجمه گوگل]من از کامپیوترم در خانه می خواهم فایل های مورد نیاز خودم را دریافت کنم

15. My watch has a luminous dial so I can see it in the dark.
[ترجمه ترگمان]ساعتم یک صفحه نورانی دارد تا آن را در تاریکی ببینم
[ترجمه گوگل]ساعت من دارای شماره گیری درخشان است بنابراین می توانم آن را در تاریکی ببینم

16. The dial records very slight variations in pressure.
[ترجمه ترگمان]صفحه مدرج تغییرات بسیار کمی را در فشار ثبت می کند
[ترجمه گوگل]شماره گیری می کند تغییرات بسیار کمی در فشار

اصطلاحات

dialing tone

(انگلیس - تلفن) بوق آزاد


dialing code

(انگلیس - تلفن) پیش‌شماره، کد


پیشنهاد کاربران

تلفن ( تماس ) گرفتن

سنجه

dial back: To restrain، To reduce
کاهش دادن، محدود کردن

dial down کم کردن شدت چیزی

صفحه عقربه دار


کلمات دیگر: