1. dependent clause
جمله واره ی وابسته
2. success is dependent on hard work and luck
موفقیت بستگی به سختکوشی و بخت دارد.
3. he is still dependent on his father
او هنوز به پدرش متکی است.
4. The talks were dependent on a renunciation of terrorism.
[ترجمه ترگمان]این گفتگوها به چشم پوشی از تروریسم وابسته بودند
[ترجمه گوگل]مذاکرات به انزوای تروریسم بستگی داشت
5. You can't be dependent on your parents all your life.
[ترجمه ترگمان]تو نباید به پدر و مادرت وابسته باشی
[ترجمه گوگل]شما نمی توانید وابسته به والدین خود زندگی خود را تمام کنید
6. The islands' economy is largely dependent upon tourism.
[ترجمه ترگمان]اقتصاد این جزایر تا حد زیادی به صنعت گردشگری وابسته است
[ترجمه گوگل]اقتصاد جزایر تا حد زیادی وابسته به گردشگری است
7. Although officially a dependent territory the island is effectively autonomous.
[ترجمه ترگمان]اگرچه این جزیره به طور رسمی وابسته به این جزیره است، اما به طور موثر خود مختار است
[ترجمه گوگل]گرچه رسما یک سرزمین وابسته به جزیره است، به طور مؤثری مستقل است
8. He is dependent on his wife.
[ترجمه ترگمان]او به همسرش وابسته است
[ترجمه گوگل]او وابسته به همسرش است
9. The festival is heavily dependent on sponsorship for its success.
[ترجمه ترگمان]این جشنواره به شدت به حمایت از موفقیت خود وابسته است
[ترجمه گوگل]جشنواره به شدت به حمایت از موفقیت آن وابسته است
10. Many families on a low income are dependent on state support.
[ترجمه ترگمان]بسیاری از خانواده ها براساس درآمد پایین به حمایت دولت وابسته هستند
[ترجمه گوگل]بسیاری از خانواده های کم درآمد وابسته به حمایت دولت هستند
11. We are completely dependent upon your help.
[ترجمه ترگمان]ما کاملا به کمک شما وابسته هستیم
[ترجمه گوگل]ما به طور کامل به کمک شما بستگی دارد
12. Married women have traditionally been treated as dependent on their husbands.
[ترجمه ترگمان]زنان متاهل به طور سنتی به شوهران خود وابسته هستند
[ترجمه گوگل]زنان متاهل به طور سنتی به شوهرانشان وابسته اند
13. He has a mother completely dependent on him.
[ترجمه ترگمان]او مادری دارد که کاملا به او وابسته است
[ترجمه گوگل]او یک مادر کاملا وابسته به او دارد
14. Norway's economy is heavily dependent on natural resources.
[ترجمه ترگمان]اقتصاد نروژ به شدت وابسته به منابع طبیعی است
[ترجمه گوگل]اقتصاد نروژ به شدت وابسته به منابع طبیعی است
15. Many of the patients are closely dependent on staff for day-to-day emotional support.
[ترجمه ترگمان]بسیاری از بیماران از شدت حمایت عاطفی روز به روز به کارکنان وابسته هستند
[ترجمه گوگل]بسیاری از بیماران به طور جدی وابسته به کارکنان برای حمایت روزمره عاطفی هستند