1. the diameter of a circle
قطر (پراز) دایره
2. the diameter of this tree trunk
پراز (قطر) تنه ی این درخت
3. the equatorial diameter of a ball
قطر نیمگانی یک گوی
4. brake shoes contact the inside diameter of the drum
کفشک ترمز با درون کاسه ی ترمز در تماس در می آید.
5. A diameter passes through the center of a circle.
[ترجمه ترگمان]قطر از مرکز دایره عبور می کند
[ترجمه گوگل]قطر از طریق مرکز دایره عبور می کند
6. Draw a circle 10cm in diameter.
[ترجمه ترگمان]یک دایره ۱۰ سانتیمتر به قطر بکشید
[ترجمه گوگل]یک دایره با قطر 10 سانتیمتر بکشید
7. Draw a circle six centimetres in diameter.
[ترجمه ترگمان]یک دایره شش سانتی متر به قطر رسم کنید
[ترجمه گوگل]یک دایره ای با قطر شش سانتی متر ترسیم کنید
8. The diameter and the circumference of a circle correlate.
[ترجمه ترگمان]قطر و محیط دایره با یکدیگر همبستگی دارند
[ترجمه گوگل]قطر و محدوده یک دایره همبستگی دارد
9. The diameter of a circle is also an axis.
[ترجمه ترگمان]قطر یک دایره نیز محور است
[ترجمه گوگل]قطر یک دایره نیز یک محور است
10. The pond has a diameter of three hundred metres.
[ترجمه ترگمان]این برکه دارای قطر سیصد متر است
[ترجمه گوگل]این آبشار دارای قطر 300 متر است
11. The pond is six feet in diameter.
[ترجمه ترگمان]این برکه شش متر قطر دارد
[ترجمه گوگل]این حوضچه قطر شش فوت است
12. The dome is 4 3 metres in diameter.
[ترجمه ترگمان]قطر گنبد ۴ متر قطر دارد
[ترجمه گوگل]گنبد قطر 4 متر است
13. This hole was a scant . 23 inches in diameter.
[ترجمه ترگمان]این سوراخ بسیار اندک بود به قطر ۲۳ اینچ
[ترجمه گوگل]این سوراخ کم بود 23 اینچ قطر
14. He used similar triangles to calculate the diameter of the earth.
[ترجمه ترگمان]او از مثلث مشابهی برای محاسبه قطر زمین استفاده کرد
[ترجمه گوگل]برای محاسبه قطر زمین از مثلث مشابه استفاده کرد