کلمه جو
صفحه اصلی

dicing

انگلیسی به فارسی

چرت زدن، بریدن به قطعات کوچک، نرد بازی کردن


انگلیسی به انگلیسی

• gambling, playing with dice; decorating with squares or diamonds

دیکشنری تخصصی

[برق و الکترونیک] قطعه بری تفکیک پولکهای کامل نیمرسانا تکمیل شده به قطعات منفردی از دیودها، ترانزیستورها، یا تراشه های مدار مجتمع به منظور بسته بندی و تحویل کامل آن.

جملات نمونه

1. You're dicing with death driving at that speed on icy roads.
[ترجمه Fb] شما داری با جونت بازی میکنی، با این سرعتی که در جاده های یخی رانندگی میکنی
[ترجمه ترگمان]با این سرعتی که در جاده های یخی پیش می رود، چهار دست و پا می زنی
[ترجمه گوگل]شما با رانندگی مرگ در این سرعت در جاده های یخ زده می ترسیدید

2. When young people experiment with drugs, they're dicing with death.
[ترجمه ترگمان]وقتی جوانان با مواد مخدر آزمایش می کنند، با مرگ dicing می شوند
[ترجمه گوگل]وقتی جوانان با مواد مخدر آزمایش می کنند، آنها با مرگ می میرند

3. Towing drivers are dicing with death, too.
[ترجمه ترگمان]رانندگان Towing نیز با مرگ dicing می شوند
[ترجمه گوگل]همچنین رانندگان تاکسی نیز با مرگ مواجه هستند

4. They spent time dicing.
[ترجمه ترگمان]تمام شب را چهار گوش به چهار گوش می دادند
[ترجمه گوگل]آنها وقت گرفتند

5. Mostly chopping and cutting, slicing and dicing.
[ترجمه ترگمان]بیشتر خرد کردن و بریدن، بریدن و چهار گوش کردن
[ترجمه گوگل]به طور عمده برش و برش، برش و داس

6. People who play it could be dicing with danger.
[ترجمه ترگمان]کسی که این بازی را بازی می کند ممکن است با خطر کشته شود
[ترجمه گوگل]افرادی که بازی می کنند می توانند خطرناک باشند

7. They are really dicing with death to swim in the sea in such terrible weather.
[ترجمه ترگمان]آن ها واقعا با مرگ در دریا در چنین هوای وحشتناکی dicing می شوند
[ترجمه گوگل]آنها واقعا به دلیل آب و هوا وحشتناکی در دریا می شناختند

8. He's dicing with death by riding on the wrong side of the road.
[ترجمه ترگمان]با تاخت و تاز در کنار جاده با مرگ چهار دست و پا می شود
[ترجمه گوگل]او با سواری در طرف اشتباه جاده، با مرگ می میرد

9. BQDJ-I dicing machine is designed to cut meat lump into meat dice and julienne meat.
[ترجمه ترگمان]ماشین dicing - من برای برش گوشت در طاس و گوشت julienne طراحی شده است
[ترجمه گوگل]دستگاه Dicing BQDJ-I طراحی شده است که برش گوشت را به تاس گوشت و گوشت ژولین بریزید

10. A pre - dicing method for calculating the distribution of pollutant concentration is proposed.
[ترجمه ترگمان]یک روش پیش از dicing برای محاسبه توزیع غلظت آلاینده پیشنهاد شده است
[ترجمه گوگل]روش پیش - تهیه برای محاسبه توزیع غلظت آلاینده پیشنهاد شده است

11. You're dicing with death by overspeeding.
[ترجمه ترگمان] داری با \"overspeeding\" مرگ رو به هم می زنی
[ترجمه گوگل]شما با سرعت زیاد با مرگ سر و کار دارید

12. A series of grinding and dicing experiments on silicon indicate that the photopolymer resin grinding wheel has the same ability of working precision as the thermopolymer resin grinding wheel.
[ترجمه ترگمان]یک سری آزمایش ها آسیاب کردن و خرد کردن بر روی سیلیکون نشان می دهد که چرخ grinding رزین photopolymer توانایی کار کردن با دقت کار را به عنوان فرمان خرد کننده رزین thermopolymer دارد
[ترجمه گوگل]یک سری از آزمایشات سنگ زنی و آسیاب کردن بر روی سیلیکون نشان می دهد که چرخ سنگ زنی رزین فوم پلیمر دارای توانایی دقیق کار به عنوان چرخ سنگزنی رزین حرارتی پلیمر است

13. The research and application on dicing technology of wheel wafer dicer directly decides the relevant equipment application status.
[ترجمه ترگمان]تحقیق و کاربرد در مورد تکنولوژی dicing of به طور مستقیم وضعیت کاربرد تجهیزات مربوطه را تعیین می کند
[ترجمه گوگل]تحقیق و کاربرد در تکنولوژی Dicing چرخ دایسر، به طور مستقیم وضعیت نرم افزار مربوطه را تعیین می کند

14. Mainframe, auxiliary machine and dicing machine all apply frequency converted motor.
[ترجمه ترگمان]پردازنده فرعی، ماشین کمکی و دستگاه dicing همه موتور تبدیل فرکانس را اعمال می کنند
[ترجمه گوگل]موتور اصلی، ماشین کمکی و دستگاه دیزلی همه موتورهای فرکانس تبدیل را اعمال می کنند

پیشنهاد کاربران

dicing ( علوم و فنّاوری غذا )
واژه مصوب: نگینی کردن
تعریف: خرد کردن مواد غذایی به مکعب های کوچک


کلمات دیگر: