کلمه جو
صفحه اصلی

goggle


معنی : گشتن، چپ نگاه کردن، چشم گرداندن
معانی دیگر : (با چشم بسیار باز یا از حدقه بیرون زده) نگاه کردن، (از روی کنجکاوی یا تعجب) نظاره کردن، زل زدن، خیره شدن، عینک ایمنی، (در هواپیماهای روباز قدیمی) عینک خلبانی، عینک جوشکاری، عینک زیرآبی (برای شنا در زیر آب)، (از روی بی صبری یا ناراحتی) چشم بالا انداختن، نگاه خیره، زل زل

انگلیسی به فارسی

چشم گرداندن، چپ نگاه کردن، گشتن


عینک آفتابی، چپ نگاه کردن، چشم گرداندن، گشتن


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
(1) تعریف: (pl.) a pair of protective lenses with a shielding framework, worn to protect the eyes from debris, strong wind, harsh light, chlorinated water, and the like.

- She adjusted her goggles and dove into the water.
[ترجمه ترگمان] عینک و عینکش را مرتب کرد و به آب زد
[ترجمه گوگل] او عینک و کبوترش را در آب تنظیم کرد

(2) تعریف: a stare with wide-open and bulging eyes.
متضاد: squint
فعل ناگذر ( intransitive verb )
حالات: goggles, goggling, goggled
(1) تعریف: to stare with eyes wide open and bulging.
متضاد: squint

(2) تعریف: of the eyes, to be wide open and bulging.
متضاد: squint
فعل گذرا ( transitive verb )
• : تعریف: to open wide and bulge or roll (the eyes).
متضاد: squint
صفت ( adjective )
• : تعریف: wide open in a stare; bulging or rolling.

• stare, pop-eyed gaze; rolling of the eyes
roll the eyes; open the eyes wide (in a stare), gawk
if you goggle at something, you stare at it with your eyes wide open; an informal use.
goggles are large glasses that fit closely to your face around your eyes to protect them.

مترادف و متضاد

گشتن (فعل)
go, turn, grow, search, roll, trundle, roam, swirl, goggle, troll

چپ نگاه کردن (فعل)
squint, goggle

چشم گرداندن (فعل)
goggle

جملات نمونه

1. My swimming goggles keep steaming up so I can't see.
[ترجمه بهروز مددی] عینک شنای من مرتب بخار می‎کند و به همین دلیل نمی‎توانم خوب ببینم.
[ترجمه ترگمان]عینک شنا من از آن بخار می شه و من نمی تونم ببینم
[ترجمه گوگل]عینک شنا من عینک آفتابی را نگه می دارد، بنابراین نمیتوانم ببینم

2. The children's eyes goggled as the magician pulled a rabbit out of the empty hat.
[ترجمه ترگمان]وقتی جادوگر یک خرگوش را از کلاه خالی بیرون آورد، چشم های بچه ها به او خیره شده بودند
[ترجمه گوگل]چشم های کودکان به عنوان یک جادوگر، یک خرگوش را از کلاه خالی بیرون کشیدند

3. The cathedral was full of goggling tourists.
[ترجمه ترگمان]کلیسای جامع مملو از tourists بود
[ترجمه گوگل]کلیسای جامع پر از گردشگران غم انگیز بود

4. He goggled at her in surprise.
[ترجمه ترگمان]با تعجب به او خیره شد
[ترجمه گوگل]او در تعجب به او نگاه کرد

5. The old people all goggled at the bizarre dresses of the girls at the party.
[ترجمه ترگمان]همه به لباس های عجیب و غریب دخترها که در مهمانی بودند عینک می زدند
[ترجمه گوگل]پیرمردها در لباس های عجیب و غریب دختران در مهمانی حضور داشتند

6. His insincerity is revealed by the quick goggle of his eyes.
[ترجمه ترگمان]عدم صداقت او با نگاه های سریع چشمانش آشکار می شود
[ترجمه گوگل]بی قید و شرط او توسط عینک سریع چشم او نشان داده شده است

7. They were goggling at us as if we were freaks.
[ترجمه ترگمان]آن ها با چشم های گشاد شده به ما زل می زدند
[ترجمه گوگل]آنها ما را مانند ما گریه می کردند

8. You must wear goggles and a mask that will protect you against the fumes.
[ترجمه ترگمان]شما باید عینک و ماسک بزنید که در مقابل دود از شما محافظت خواهد کرد
[ترجمه گوگل]شما باید عینک ایمنی و یک ماسک را که در مقابل دود محافظت می کند، بپوشانید

9. Always wear goggles as a protection for your eyes when using the machines.
[ترجمه ترگمان]همیشه از عینک محافظ به عنوان محافظ برای چشم های خود هنگام استفاده از ماشین ها استفاده کنید
[ترجمه گوگل]هنگام استفاده از ماشین ها، همیشه برای حفاظت از چشم خود، عینک استفاده کنید

10. She goggled at me.
[ترجمه ترگمان]به من زل زده بود
[ترجمه گوگل]او به من زد

11. Skiers wear goggles to protect their eyes from the sun.
[ترجمه ترگمان]Skiers برای محافظت از خورشید، عینک ایمنی می پوشند
[ترجمه گوگل]اسیران برای حفاظت از چشم خود از خورشید، عینک می پوشند

12. Anti-fog goggles are recommended for embarrassing facial hair or false eyelashes.
[ترجمه ترگمان]از عینک ضد مه برای شرمسار کردن موی صورت و یا مژه های مصنوعی توصیه می شود
[ترجمه گوگل]عینک ضدآفتاب برای موهای صورت یا مژههای دروغین توصیه میشود

13. Bert took this seriously, stopped wearing his goggles and suffered partial blindness caused by the glare from the welding torch.
[ترجمه ترگمان]برت این موضوع را جدی گرفت، عینک ایمنی را به تن کرد و از نور خیره کننده مشعل جوشکاری دچار کوری جزئی شد
[ترجمه گوگل]برت این را جدی گرفت، با استفاده از عینک های آفتابی خود دچار کوری شدید و ناشی از انفجار ناشی از مشعل جوشکاری شد

14. He goggled in bewilderment.
[ترجمه ترگمان]مات و مبهوت به او خیره شده بود
[ترجمه گوگل]او در حیرت زدگی بود

15. We strap on the goggles and headphones which are wired up to what looks like a drum machine.
[ترجمه ترگمان]به the و headphones که مثل ماشین طبل به نظر می رسند، آویزان می کنیم
[ترجمه گوگل]ما بر روی عینک های محافظ و هدست که به آنچه به نظر می رسد مانند یک ماشین درام است، سیمی است

When the tourists saw Alli-Ghappu, they goggled.

وقتی که توریست‌ها عالی‌قاپو را دیدند از شگفتی چشم‌هایشان از حدقه بیرون زد.


a pair of goggles

یک عینک ایمنی (یا زیرآبی)


پیشنهاد کاربران

عینک ایمنی

چشمهای خود را گرد کردن، با چشم های از حدقه بیرون زده نگاه کردن، با چشمهای ورقلنبیده نگاه کردن، چشم گرداندن، از حدقه بیرون زدن، ورقلنبیدن، برآمده بودن

1 - با چشمان از حدقه بیرون زده و متعجب به کسی/چیزی نگاه کردن = goggle at sb/sth
2 - از حدقه بیرون زدن
3 - عینک های بیرون زده مثل عینک خلبانی، عینک ایمنی
4 - goggle eyed : چشم ورقلمبیده

باز چشم کاملا باز نگاه کردن. با تعجب نگاه کردن
What in the world are you goggling at


کلمات دیگر: