کلمه جو
صفحه اصلی

appealing


معنی : جذاب، خوش نما
معانی دیگر : خوش ایند

انگلیسی به فارسی

جذاب، خوشایند


جذاب، خوش نما


انگلیسی به انگلیسی

صفت ( adjective )
مشتقات: appealingly (adv.)
• : تعریف: attracting interest, curiosity, or desire.
متضاد: disagreeable, disgusting, horrible, off-putting, repellent, repugnant, unappealing
مشابه: attractive, catching, interesting, luscious, magnetic

- The new show was more appealing to teenagers than to older adults.
[ترجمه Mani.s.j] نمایش جدید برای نوجوانان جذاب بود تا افراد مسن
[ترجمه ترگمان] این نمایش جدید برای نوجوانان بیشتر از بزرگسالان مسن تر بود
[ترجمه گوگل] نمایش جدید جذاب تر به نوجوانان نسبت به بزرگسالان سالخورده بود
- The bright colors of the vegetables made the dish appealing.
[ترجمه Karina] رنگ های روشن سبزیجات باعث جذابیت ظرف شده است
[ترجمه ترگمان] رنگ های روشن سبزیجات ظرف را جذاب کردند
[ترجمه گوگل] رنگ های روشن سبزیجات باعث جذاب شدن غذا شدند

• begging; attractive; interesting

مترادف و متضاد

جذاب (صفت)
absorbing, charming, appealing, nifty, cute, slick, fetching, lovable, loveable, dashing, bonnie, bonny, copacetic, personable, well-off

خوش نما (صفت)
attractive, appealing, pleasant, showy, glossy, pretty

جملات نمونه

1. her smile was appealing
لبخند او گیرا بود.

2. her sister has an appealing personality
خواهرش شخصیت دلپذیری دارد.

3. his personal appearance is not appealing
قیافه ی ظاهری او چنگی به دل نمی زند.

4. Police are appealing for witnesses to the accident to come forward.
[ترجمه ترگمان]پلیس از شاهدان عینی درخواست کرده است که به این حادثه نزدیک شوند
[ترجمه گوگل]پلیس برای شهادت دادن به حادثه ای که پیش می آید، جذاب است

5. Detectives are appealing for witnesses who may have seen anything suspicious.
[ترجمه ترگمان]کاراگاهان دنبال شاهد میگردن که ممکنه چیز مشکوکی دیده باشن
[ترجمه گوگل]کارآگاهان برای شاهدانی که ممکن است هر چیزی مشکوک را دیده اند، جذاب باشند

6. I am appealing on behalf of the famine victims .
[ترجمه ترگمان]من از طرف قربانیان قحطی درخواست استیناف می کنم
[ترجمه گوگل]من از جانب قربانیان قحطی درخواست می کنم

7. I find his manner very appealing.
[ترجمه ترگمان]رفتارش خیلی جذاب است
[ترجمه گوگل]من روشی بسیار جذاب دارم

8. The large salary made their offer even more appealing to him.
[ترجمه ترگمان]این حقوق گزاف، پیشنهاد آن ها را حتی جالب تر می کرد
[ترجمه گوگل]حقوق و دستمزد بزرگ پیشنهاد خود را حتی برای او جذاب تر کرد

9. There are no legal impediments to their appealing against the decision.
[ترجمه ترگمان]هیچ گونه موانع قانونی برای درخواست آن ها در برابر این تصمیم وجود ندارد
[ترجمه گوگل]هیچ محدودیت قانونی برای درخواست آنها در برابر تصمیم وجود ندارد

10. The government is appealing to everyone to save water.
[ترجمه ترگمان]دولت از همه می خواهد که آب را حفظ کنند
[ترجمه گوگل]دولت برای همه، برای صرفه جویی در آب، جذاب است

11. He went over the heads of union officials, appealing directly to the workforce.
[ترجمه ترگمان]او به ریاست مقامات اتحادیه رفت و مستقیما به نیروی کار متوسل شد
[ترجمه گوگل]او بیش از سران مقامات اتحادیه رفت و به طور مستقیم به نیروی کار دعوت کرد

12. By appealing to his better nature, we persuaded him to change his mind.
[ترجمه ترگمان]با توجه به طبیعت بهتر او، ما او را متقاعد کردیم که ذهن خود را تغییر دهد
[ترجمه گوگل]با تجدید نظر به طبیعت بهتر، ما او را متقاعد کردیم که ذهن خود را تغییر دهد

13. He had a nice smile and an appealing personality.
[ترجمه ترگمان]او لبخند زیبایی داشت و شخصیت جذاب داشت
[ترجمه گوگل]او یک لبخند زیبا و شخصیت جذاب داشت

14. The police are appealing to the public for any information about the missing girl.
[ترجمه ترگمان]پلیس برای هر گونه اطلاعات درباره دختر گم شده، از مردم درخواست استیناف می کند
[ترجمه گوگل]پلیس برای هر گونه اطلاعاتی درباره دختر گمشده به مردم میپردازد

15. Brightly coloured packaging made the pens especially appealing to children.
[ترجمه ترگمان]بسته بندی لباس های رنگی، قلم را به خصوص برای کودکان جذاب می کرد
[ترجمه گوگل]بسته بندی واضح رنگی این قلم ها را به ویژه برای کودکان جذاب کرد

16. The company is appealing against the ruling.
[ترجمه ترگمان]این شرکت نسبت به این حکم درخواست استیناف می دهد
[ترجمه گوگل]این شرکت علیه حکم است

پیشنهاد کاربران

متوسل شدن

جذاب charming, nifty, cute, slick, ab

گیرا

خوشایند

پذیرا

محبوبیت

یاری خواهانه

جذاب و گیرا

The report draws attention to the appalling conditions in the country's prisons

appealing to = دست به دامان شدن، متوسل شدن ( به کسی یا چیزی )


کلمات دیگر: